سبد خرید

0 out of 5

هجوم آفتاب

4.95 
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «چو افتاده بود که موشک‌ها خورده‌اند وسطِ پشت برج. از دم صبح هواپیماهای غریبه تو آسمان چرخ می‌زدند. ضدهوایی‌ها می‌غریدند و آسمان را سوراخ می‌کردند. وضعیت هر دم قرمز می‌شد. بابام و مادرم مثل اسفند رو آتش قرار و آرام نداشتند. خانه عمو محسن و خاله مریم پشت برج بود. مادرم رو کنده و...
در حال بارگذاری ...