سبد خرید

0 out of 5

یکی ازهمین روزها، ماریا

4.55 
به قلم درنمی‌آید. نمی‌شود گفت کیست. اصلاً نمی‌شود نگاهش کرد و به چیزی فکر کرد. عاشق نمی‌شود. مهربانی‌اش را هم نمی‌شود مثلاً با هدیه کردن پیراهن دست دومش به دخترک خدمتکار نشان داد. نمی‌شود گفت کجایی است یا اصلاً از کجا آمده است. لیلا می‌گوید: «از ستاره‌ها مثلاً.» اما نه، نمی‌شود درباره‌اش قاطعانه حرف زد. جور دیگری است. ناکجایی است....
در حال بارگذاری ...