سبد خرید

0 out of 5

روزی که هزار بار عاشق شدم

4.55 
وقتی در اتاقش را در بیمارستان باز کردم و دیدم روی تخت نشسته، نفس راحتی کشیدم، آخر هفته پیش با هم قرار ماهی گیری گذاشته بودیم. صبح تلفن کردم که بقیه قرارو مدارمان را بگذاریم که دخترش گفت. (بابا خونه نیست.) (کی می آید؟) (نمی دانم.) ...
در حال بارگذاری ...