سبد خرید

0 out of 5

حضور

5.95 
اتاق در سکوت فرو رفت. اوفلاهرتی در این موقع بود که حرف زد. آهسته گفت: «فکر می کنم من کاندیدایی داشته باشم. شانسی گاردینر چطور است؟» چشم ها همه به طرف مردی که روی نیمکت نشسته بود و داشته قهوه اش را می خورد، برگشت . . .
در حال بارگذاری ...