سبد خرید

0 out of 5

هر از گاهی بنشین

4.95 
مداد رنگی­های قدونیم­قد را روی زمین می­چینم. یاد روتختی چهل­تکه­ای می­افتم که هرگز دوخته نشد. دلم برای منیر تنگ می­شود. باغ گلی می­کشم. باغی پر از گل­های نرگس. خورشیدی زرد زرد آن بالا می­نشانم. ابرهای تیره را رویش پهن می­کنم. ساقه­ی گل­ها را سبز کم­رنگ می­کشم و درونشان را با رنگ آبی پر می­کنم تا همه ببینند گل را آب...
در حال بارگذاری ...