سبد خرید

0 out of 5

آخرش می‌آن سراغم

7.25 
نادر که رفت، ‌دوباره برگشتم و تو کوچه رو نگاه کردم. تا حالا تو عمرم اون‌جا رو به اون خلوتی نديده بودم. همه‌ش فکر می‌کردم الان يکی وايساده پشت يکی از اون درخت‌های کوفتی و داره منو سُک می‌زنه. يکی از اون چاقوهای دندونه‌دار هم دستشه. شايد هم اصلاً تا حالا گورشونو گم کرده بودن. يه لحظه به سرم زد...
در حال بارگذاری ...