سبد خرید

نمایش 25–36 از 552 نتیجه

0 out of 5

اتاق افسران

7.55 
بیشتر فضای رمان در بیمارستان نظامی می گذرد، در سالنی که صورت از دست داده هایی همچون شخصیت اول در آن بستری هستند و آرام آرام ناچار می شوند با زیست جدید خود خو کنند. زندگی با این شرایط خاص برای بعضی شخصیت های داستان وضعیت هایی تراژیکی پیش می آورد و برای بعضی دیگر قابل پذیرش است . به...
0 out of 5

اتاق جیکوب

12.55 
درخت افتاده بود، با اینکه شب آرام و بی باد و طوفانی بود، و فانوس روی زمین بود و برگ های هنوز سبز و برگ های پژمرده ی درخت راس را روشن کرده بود. جای خشکی بود. یک وزغ هم آنجا بود. و شب پره ای که بال های عقبی سرخ داشت، گرد نور چرخی زد و برقی زد و...
0 out of 5

اتاق لودویگ

7.95 
نباید این ارثیه را قبول می کردم. همه اش از همین جا شروع شد. این خانه روزگار کسانی پیش از من را هم خوش نکرده بود. نباید به این عمارت نقل مکان می کردم و نباید اصلا گذرم به لاندس کورن و فیلاخ و کرنتن می افتاد از همان اول. اما آمدم سراغ این خانه و واردش شدم و قبولش...
0 out of 5

اتحادیه‌ی ابلهان

23.95 
«تو اصلاً تو خيابون سن ژوزف چي‌کار داشتي؟ اون‌جا که فقط انباره و اسکله. اصلاً آدم از اون‌جا رد نمي‌شه. اون‌جا اصلاً جزء مسيراي ما نيست.» «راستش اين رو نمي‌دونستم. از سر ناتواني اون‌جا توقف کردم تا خستگي درکنم. گاه‌گداري هم رهگذري عبور مي‌کرد که متأسفانه ميلي به هات‌داگ نداشت.» «پس اون‌جا بودي. واسه همينه که هيچي نمي‌فروشي. شک ندارم...
0 out of 5

اتهام به خود

4.55 
در کتاب اتهام به خود شاهد یک تک گویی قوی هستیم که یکی از بهترین نمونه‌های نمایش مدرن است.
0 out of 5

احتمالاً گم شده‌ام

8.95 
ناهار که تمام مي‌شود، نمي‌دانم مي‌خواهم چه کار بکنم و يا کجا بروم. وقتي کيوان نيست زندگي‌ام به ‌اين شکل کج و معوج است و وقتي کيوان هست زندگي‌ام يک‌جور ديگري کج و معوج است. در هر صورت زندگي‌ام کج و معوج است...   ـ از متن کتاب ـ
0 out of 5

ارباب و بنده

5.95 
نيکيتا نزديک صبح بيدار شد. سرما، که دوباره نيزه‌اش را در پشتش فرو مي‌برد بيدارش کرد. به خواب ديده بود که از آسياب مي‌آيد و گاري آرد اربابش را مي‌آورد و ضمن عبور از نهر چرخ گاري از پل لغزيده و در آب مانده بود. به خواب ديد که به زير گاري خزيده و آن را بر گرده گرفته بود...
0 out of 5

از پشت میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری

5.95 
اثر فوق مجموعه ای است از خاطرات واقعی یک قاضی دادگستری که از پرونده های معمولی و موضوعات روزمره و جالب قضایی و برخوردش با مردم عادی (با حفظ حریمبیشتر بخوانید
0 out of 5

از پنجره‌های باز برایم بخوان

4.55 
دلقک: وقت بلندشدن است، جناب عثمان. دلقک لبه ی ملحفه را رها می کند، شمع را فوت می کند، ردای طلایی ئی را از کف اتاق بر می دارد و آن را به دقت کنار آیینه می آویزد. مرد که عثمان خوانده شده از لب ملحفه به بیرون نگاه می کند. ‎عثمان: گفتم پنجره ها رو ببند. دارم از سرما...
0 out of 5

از دو که حرف می‎‌زنم از چه حرف می‌زنم

9.95 
خوشحالم که طي اين‌همه سال، تحت هر شرايطي، از دويدن دست برنداشته‌ام. دليل خوشحالي‌ام آن است که رمان‌هايم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببينم رمان بعدي چه از کار درخواهد آمد. من نويسنده‌اي هستم با محدوديت‌هاي خاص خود ــ آدمي ناکامل با يک زندگي ناکامل و محدود ــ و اگر هنوز هم چنين حسي به کار خود...
0 out of 5

از غبار بپرس

14.95 
جوون بودم، گشنه و لب به خمره در تقلای نویسنده شدن. بیشتر مطالعاتم رو تو کتابخونهٔ عمومی وسط لس آنجلس انجام می دادم و هیچ کدوم از چیزهایی که می خوندم به من یا خیابون ها و آدم های دور و برم ربطی نداشت. یه جوری بود که انگار همه فقط با کلمات بازی می کردن و اون هایی که...
0 out of 5

از قیطریه تا اورنج‌کانتی

27.55 
از قیطریه تا اورنج‌کانتی: وقایع‌نگاری یک مرگ از پیش تعیین شده
در حال بارگذاری ...