سبد خرید

نمایش همه 3 نتیجه

0 out of 5

آنچه با خود حمل می کردند

4.95 
قسمت هایی از کتاب آنچه با خود حمل می کردند (لذت متن) پاهای خودم، بوته های کاج پاکوتاه در امتداد پله های جلوی ساختمان، علف خیس و لیندا را در کنار خودم به یاد می آورم. ما عاشق بودیم در نه سالگی. بله ولی این عشقی واقعی بود و ما تنها در کنار هم روی پله های جلوی خانه ایستاده...
0 out of 5

رز زرد

12.95 
درماندگی درازمدت به مسلم شمردن مرگ معتادش کرده است : اکنون که دل آن ندارد که به نور تند و تند‌تر سخن گوی روز وارد شود و در میان مردان خطر کند . هاینریش هاینه ، شکسته ، کنده‌شده از پاشنه به آن رود کندرو زمان می‌اندیشد که او را به آن سوی تیرگی دور و دراز می‌کشاند و او...
0 out of 5

ماه در بلندا

7.25 
اگر به من بود، پشت کتاب­ها به جای نوشته­های توضیحی چند تا پنجره می­گذاشتم. بگذار ببینم... می­توانستم این جای کتاب پنجره­ای باز کنم که به یک باشگاه مشت­زنی باز می­شود، جایی که دو تا بوکسور دارند همدیگر را به قصد کشت می­زنند و تماشاگران در بهت سکوت کرده­اند، یا می­توانستم آن را به اتاقی در یک عمارت کوچک باز کنم...
در حال بارگذاری ...