خانواده شاهان یک زن و شوهر اهل ترکیه اند. آنها داستان زندگی عاشقانه خود را روایت می کنند. کتابی ساده اما پر از نکات شگفت آور که توجه به آنها می تواند باعث تحکیم پیوند زناشویی شود. دستورالعمل هایی که این دو می دهند، ساده، کاربردی و قابل اجرا هستند. پس اثر، گرچه روایتی داستان گونه دارد، اما متنی تربیتی و اخلاقی ست. کتاب در ترکیه جزو پرفروش ترین کتاب های سال 2017 بوده که حالا ترجمه فارسی آن تقدیم دوستداران ادبیات کشور همسایه می شود.
فصل 19
اگر بپرسید زندگی مشترک از نظر زن چطور باید باشد یا راز خوشبختی یک زن چیست، میگویم:
1.مرد یا زن فرق نمیکند، باید بدانند که هرکدامشان یک شخصیت منحصربهفرد دارند و باید او را بهخاطر اینکه «او»ست دوست داشته باشند و بیآنکه به افکار و احساسات و شخصیتشان مداخله بکنند به او «احترام» بگذارند.
همانطور که تو انتظار داری و دلت میخواهد دوست داشته بشوی، فراموش نکن که همسرت هم انتظار دارد دوست داشته بشود و میخواهد این را احساس کند. عشق و محبت خودت را با صراحت، بدون امتناع و بدون اینکه فکر کنی لوس میشود ابراز کن تا او هم از دوستها، برادرها و خواهرها، رفقا یا حیوانی که آن را پرورش میدهد طلب «عشق» نکند. از عشق شما تغذیه کند.
3.بیآنکه سعی کنی همهچیز را با سود و ذوق و افکار شخصیات هماهنگ کنی، از چشم همسرت نگاه کن و بهاندازهای که بتوانی از چشم او ببینی «امپاتی»(درک متقابل) ایجاد کن!
همیشه حرفهای عاقد را به خاطر بیاور، چه گفته بود؟ با جملۀ «در بیماری و سلامت، در حضور و عدم حضور» شروع کرده بود، مگر نه؟ چون شریک زندگی یعنی «همهچیز». موقع بیماری هم میتوانی دستش را بگیری، شاید او بهترین دارو باشد. همانقدر که در حضور وجود خواهد داشت در عدم حضور هم وجود خواهد داشت، بهجای اینکه این را به مشکل بدل کنی کنار او بنشین و دنبال راه حل بگرد. نگران نباش، اگر دو روز نان خشک بخوری نمیمیری!
زن و شوهر ابداً رقیب هم نیستند، برای همین، طوری که انگار همیشه آمادۀ دعوا هستید برای هم گارد نگیرید، «تیم» باشید تا کسی شما را شکست ندهد!
بدانید که مشاجره هم آداب و اصولی دارد. بدانید که با داد و فریاد متقابل نمیتوان به جایی رسید، هیچچیز درک نخواهد شد و حتی بهدرستی درک نخواهد شد. لااقل یک طرف میتواند سکوت کند، کسی که فریاد میزند هرطور شده آرام میشود، آنوقت امکان این وجود دارد که در سطحی برابر گفتوگو کرد.
بهجای اینکه تصمیمهای خودسرانه بگیری اگر لااقل نظر او را بپرسی چیزی از دست نمیدهی. شاید او از زاویهای که تو نمیبینی میبیند و از این طریق تصمیم نادرست نمیگیری.
بپذیر که کسب اجازه بهمعنای زنذلیلی یا کسر شأن نیست، چون تو در بین این مسئولیتها حق نداری همسرت را آزردهخاطر کنی. اگر یک دلیل قابل قبول داری و آن را آرام و قشنگ توضیح بدهی، مطمئن هستم که تو را «درک» خواهد کرد.
هر اتفاقی هم که بیفتد(بهجز خیانت و ضرب و شتم)جای خوابتان را از هم جدا نکنید، بعد میبینید خوابیدن جدا از هم به عادت بدل شده و حتی جذابتر هم شده!
تعریف و تمجید کنی زبانت قطع نمیشود، نگران نباش. گهگاه میتوانی غرورش را نوازش کنی و بگویی چقدر زیبا/برازنده است. اگر واقعاً دوست داشته باشی در همه حالتش برایت زیباترین آدم دنیاست.
موقع مشاجره ابداً فحش ندهید، زخم زبان خوب نمیشود. اگر نمیتوانی به خودت مسلط باشی به بالکن برو، وقتی آرام شدی بیا!
در کنار دیگران (هر آدمی باشد) اصلاً و ابداً از همسرت عیبجویی نکن، حتی از او تعریف کن. چون همسرت انتخاب توست، این را فراموش نکن!
همسرت را تحقیر نکن، نگو: «نمیتوانی انجام بدهی، تو نمیتوانی.» هر انسانی استعداد انجام هر کاری را ندارد! یا بهخوبی یاد بده یا خودت انجام بده.
«صداقت» اساسیترین سنگ بناست.
مسئولیتهای هردو طرف جداست، هرچقدر هم زندگی مشترک باشد بعضی از وظایف جداست، اینها را هم بهجای زور باید با علاقه انجام داد.
اگر نه همیشه گهگاه یک دستهگل برایش ببر. نگران نباش ورشکست نمیشوی اما دل همسرت را بهدست میآوری.
فداکاری خواهی کرد اما آن فداکاریها را بهزشتی به رخ او نخواهی کشید. مخصوصاً اجازه نخواهی داد که کسی او را تحقیر کند. چون بزرگترین دیوار او تو هستی، اگر تو از او حمایت نکنی هر سنگی ممکن است به او برخورد کند و بیش از تصورت او را زخمی نماید.
به خودت زحمت بده و از او بهعنوان انسان بپرس روزش را چطور گذرانده است.
بیزحمت آن باسنات را بلند کن و شوهرجانت را از در راهیاش کن، وقتی هم که به خانه میآید زبانت را بهکار بینداز و بگو: «خوش آمدی عزیزم.»
غرور بیجا مغز آن خوشبختی را متلاشی میکند!
…
مادههای زیادی را میتوانم بشمارم اما مطمئنم حتی با اینها هم مسائل زیادی را میشود حل کرد. موارد باقیمانده را شما پر کنید. یالّا ما رفتیم، شما هم سعی کنید خوشبخت باشید. چون سزاوارش هستید!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.