کتاب مه نوشته کامران محمدی است. این کتاب روایتی جذاب است از عشق در سایهی ابهام و ترس.
راوی مردی است که در کتابخانه دانشگاه تهران کار میکند، او تازه به یک خانه آمده است و در اولین برخورد با همسایهها مدیر ساختمان به او میگوید دو سال قبل یک تازه عروس و داماد در این خانه زندگی میکردند که یک شب عروس خودش را از بالکن به حیاط پرت میکند.
نویسنده گویا احتمال یک فاجعه را در اولین گفتوگوی داستان به ما میدهد و در داستان راوی ما شاهد این است که دختری رگ دستش را میزند.