سبد خرید

آخرش می‌آن سراغم

ناشر : نشر چشمهدسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

7.25 

نادر که رفت، ‌دوباره برگشتم و تو کوچه رو نگاه کردم. تا حالا تو عمرم اون‌جا رو به اون خلوتی نديده بودم. همه‌ش فکر می‌کردم الان يکی وايساده پشت يکی از اون درخت‌های کوفتی و داره منو سُک می‌زنه. يکی از اون چاقوهای دندونه‌دار هم دستشه. شايد هم اصلاً تا حالا گورشونو گم کرده بودن. يه لحظه به سرم زد برم پايين و با اون پای آش‌ولاشم وايسم وسط خيابون و عين خُل‌ها داد بزنم تا هر جا هستن، بيان سراغم؛ منم براشون قسم بخورم که قضيه رو به هيشکی نگفته‌م و نمی‌گم، حتا به اين نادرِ الاغ که يعنی بهترين رفيقمه. ولی اون‌ها رو نمی‌شناسی. خيلی لَجَنن. اگه نديده بودم چه‌طوری با نامردی می‌زنن، شايد می‌رفتم. ولی خودم با همين دوتا چشمم ديده بودم. اين‌ها به هيشکی رحم نمی‌کردن. مرام نداشتن. می‌اومدن همون ‌جا وسط خيابون و چاقو رو تا دسته‌ش هُل می‌دادن تو شيکمم و می‌زدن به چاک.

ــ از متن کتاب ــ

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashChe328 برچسب: ,

رمان «آخرش می آن سراغم» به نوعی در ژانر وحشت نوشته شده و از زبان راوی است که داستان را برای دوستش تعریف می کند. داستان از آن جا شروع می شود که راوی بعد از این که آخرین امتحانش را می دهد و از پله های مدرسه پایین می آید… راوی «اسمال تپه» را می بیند که سوار بر موتور گنده اش وسط کوچه مدرسه ایستاده و در همان وقت «نادر» نیز جلوی او سبز می شود.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...