سبد خرید

از اعماق

ناشر : نشر آگهدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

4.95 

نمي‌خواهد به چشمانش نگاه كند، اما مادر دست زير چانه‌اش مي‌گيرد تا چشمان‌شان در يك سطح قرار گيرد. شيدا به سياهي چشمانش نگاه مي‌كند كه مثل باتلاقي از قيري چسبناك مي‌خواهند تمام توان او را توي خود بكشند. اگر چشم‌هايش نمي‌پريد شايد حتا غرق‌اش مي‌كردند، اما پلك‌هاي مادر مي‌پرند و او از كنارش مي‌گذرد. چند گام برداشته، ناگهان مي‌ايستد. دو چشم از روبرو بهش خيره مي‌شوند. دو چشم از حدقه در‌آمده كه مدام دور مي‌شوند و قاطي امواج دريا مي‌شوند. سر برمي‌گرداند و از زير لايه‌اي اشك به مادر نگاه مي‌كند كه به رفتن مريم با پلك‌هايي كه پشت هم، به هم مي خورند، نگاه مي‌كند. به مادر كه روي شن‌هاي ساحل نشسته و به ظاهر دست دراز كرده تا مريم از دست نرود. اما مريم دور است و از دست رفته. همان موقع هم نمي‌دانست اين بازي خيالي مار براي نجات مريم، براي چه كسي بود. (از داستان گوري زير چشم)

1 عدد در انبار

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashAgah007 برچسب: ,

«از اعماق» دربردارنده ۱۰ داستان کوتاه از یاسمن شکرگزار، نویسنده ایرانی است. در یکی از داستان‌های کوتاه این کتاب می‌خوانیم: «قربان‌علی فکر می‌کند همه‌چیز از همان میله‌ها شروع شد. همان داربست‌هایی که برایش طناب بندبازی‌ای بودند که در ۳۶۵ روز سال، نزدیک ۳۰۰ روزش را روی‌شان در آسمان هنرنمایی می‌کرد، بدون هیچ بیننده‌ای که برایش کف بزند. خوابیده روی تشک و سعی می‌کند کش‌وقوسی به تن‌اش بدهد تا کمی از لختی‌ای که حتا احساس‌اش نمی‌کند از تن‌اش بیرون برود، اما نمی‌شود. هیچ‌کدام از بندهای تن‌اش، از او که ۵۵ سال باهاشان خوب تا کرده بود و نگذاشته بود خط و خشی بهشان بیفتد فرمان نمی‌برند. به فریده نگاه می‌کند که توت‌فرنگی‌ها را توی دهان می‌چپاند. سرفه‌ای می‌کند تا فریده طبق عادت بدن‌اش را کمی جابه‌جا کند. فریده سبد توت‌فرنگی را روی زمین می‌گذارد. کنارش زانو می‌زند، دست زیر پهلویش می‌اندازد و به پهلو می‌خواباندش. «ای کاش می‌مردی و نمی‌شدی بلای جون.» با دهان پر این را می‌گوید و لیوان و ظرف داروها را از کنار قربان‌علی برمی‌دارد و بلند می‌شود. زیر لب همان جمله را مثل وردی پشت هم تکرار می‌کند و به آشپزخانه می‌رود. بغض گلوی قربان‌علی را می‌فشارد. در آن یک روز، گوش‌هایش که چند ماه بود نمی‌شنیدند، چیزهایی از فریده شنیده بودند که فکرش را نمی‌کرد روزی توی خواب هم فریده بهش بگوید. نمی‌داند بعد پنج ماه باید از این اندک شنوایی خوشحال باشد یا ناراحت.»

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...