سبد خرید

انجمن علف ها

ناشر : انتشارات نگاهدسته: , ,
موجودی: موجود نیست

7.25 

انجمن علف‌ها نام رمانی از شهناز فریور است که انتشارات نگاه راهی کتاب‌فروشی‌ها کرده است. رمان داستان مادری است که در بیمارستان کار می‌کند (در بخش زنان) و همین داستان را جذاب می‌کند. راوی، علاوه بر زندگی خود و ماجراهایی که در زندگی خصوصی‌ خود دارد، به فضای بیمارستان و اتفاقاتی که در اطرافش می‌گذرد نیم‌نگاهی دارد. معمولاً کم پیش می‌آید نویسنده فضا و مکان داستانش را به بیمارستان بکشاند، مگر نویسندگان پزشک که به‌واسطه‌ی حرفه‌ی خود تسلط غریبی بر فضا دارند. تعداد این نویسنده‌ها کم نیست، اما کم پیش می‌آید به آن عرصه‌ها وارد شوند. به‌قول هاینریش بل در داستانخوش‌خنده از دیدن خون حال‌شان بد می‌شود.

داستان این کتاب در سال‌ها و فضای پرالتهاب جنگ ایران و عراق و در شهر دزفول جریان دارد، شهری که در تیررس دشمن بود و بیشترین تعداد موشک به این شهر پرتاب شد. نویسنده روایتی موجز از روزگار مردمی را به تصویر می‌کشد که با موشک‌باران‌های شدید دشمن دست‌به‌گریبان‌اند و از طرف دیگر با کمبودهای ناشی از جنگ. راوی از روایتی سیال در زمان بهره می‌گیرد: دهه‌ی ‌شصت و زمان حال. راوی، دختر نوجوان شهرستانی جنگ‌زده، در مسیر حرکت سیالی با وحشت سروکار دارد و ملال و حسرت در سرتاسر رمان به‌وفور تزریق شده است: ترس جنگ و ملال و سرخوردگی و یکنواختی کار در بیمارستان در کنار زندگی خانوادگی با شوهر و بچه‌ای که هرکدام مسئولیتی به دوش زن می‌گذارند. باران، دختر کوچک راوی، در دفتر یادداشتش نوشته: «… بابا می‌گوید وقتی مامان را دید مثل مامان خودش بود. اما اشتباه کرد. مامان دوست داشت کتاب بنویسد بعد عروسی کند.» در بخشی از رمان می‌خوانیم: «اغراق آب از دست‌هایش و درز و حفره‌های دهان‌گشوده‌ی صخره‌ها و حرکت آرام خزه‌ها زمان را کند می‌کرد. در ابهامی آبی و ابدی غرق شده بود. چیزی مثل قطعه‌ای طناب، پیچ‌وتاب می‌خورد و جلو می‌آمد. زنده‌تر و نزدیک‌تر می‌شد. شنیده بود که مار آبی زهر ندارد، اما حافظه‌اش از خاطره‌ی این پیچ و واپیچ می‌ترسید. با حرکت دست‌وپا بالا آمد و مار را دید که توی شکاف صخره فرو رفت.»

ناموجود

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: EntNegh550 برچسب:

گزیده ای از کتاب انجمن علف ها
اغراق آب از دست‌هایش و درز و حفره های دهان گشوده صخره‌ها و حرکت آرام خزه‌ها زمان را کند می‌کرد. در ابهامی آبی و ابدی غرق شده بود. چیزی مثل قطعه‌ای طناب، پیچ و تاب می‌خورد و جلو می‌آمد. زنده‌تر و نزدیک‌تر می‌شد. شنیده بود که مار آبی زهر ندارد اما حافظه‌اش از خاطره این پیچ و واپیچ می‌ترسید. با حرکت دست و پا بالا آمد و مار را دید که توی شکاف صخره فرو رفت.

در آغاز کتاب اجمن علف ها می خوانیم
«انجمن علف‌ها»، رمان شهناز فریور که در ٢٢٩ صفحه ذیل مجموعه «رمان ایرانی» انتشارات نگاه در دسترس مخاطب قرار گرفته است، طبق معمول اکثر آثار داستانی این سال‌های ما سیر زندگی روزمره‌ای را بازگو می‌کند که با گذر از وحشت به ملال، نهایتا در کنشی به اسم «روایت» به فرجام می‌رسد.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...