سبد خرید

برگشتی در کار نیست

ناشر : نشر چشمهدسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

4.55 

جودیت: [پس از اندکی مکث] تو حسابی شبیه اون ای، جرالد. ‎جرالد: جدی؟ وقتی این عکس رو گرفته فقط هجده‌سال‌ش بوده. ‎جودیت: می‌دونی، من درست‌و‌حسابی اون رو به خاطر نمی‌آرم. ‎جرالد: من هم یه چیزهای مبهم یادم ئه. وقتی رفت سربازی من پنج‌سال‌م بود. تو همه‌ش سه‌سال‌ت بود. ‎جودیت: مسخره ست، نه؟ ‎جرالد: هووم… [دوباره به عکس خیره می‌شوند.] ‎جودیت: به نظر من این کار مادر که هرسال یه‌بار از این عکس یه زیارتگاه درست می‌کنه فوق‌العاده ست، نه؟ ‎جرالد: [با تردید] به نظر من بیش‌تر یه‌جور تازه‌کردن یه زخم کهنه ست.

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashChe054 برچسب: , ,

خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست داده‌اند و به همین مناسبت مادر خانواده، هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن می‌کند تا خاطره‌اش را زنده نگه دارد.

جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته‌شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از تمرین تنیس برگشته‌اند با مرد غریبه نابینایی در خانه‌شان روبه‌رو می‌شوند که به دلیل آسیب‌های جنگ حافظه‌اش را از دست داده و تا پیش از این سال‌ها در آسایشگاه بازماندگان جنگ بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا می‌کند. به خصوص که غریبه شباهت‌هایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

مترجم

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...