سبد خرید

بی ترسی

ناشر : نشر ثالثدسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

12.95 

«فكر مى‏‌كنم هيچ چيزى بيش‏تر از بى‏‌ترسى نمى‏‌تواند يک زندانى را قانع كند كه برگردد به جايى كه حبس بوده.»

«البته اسم اين بى‏‌ترسى، صدها چيزِ ديگر هم هست. بى‏‌ترسى اسم ديگر همهٔ آن چيزهاى خوبى است كه ما داريم و مى‌‏توانيم بهش دلگرم باشيم.»

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashSal111 برچسب:

حال می توان با اطمینان گفت که محمدرضا کاتب در حال خلق جهانی است تماما مخصوص؛ جهانی که در آن درد، رنج، ترس، واهمه، تحیر، ملال، انتظار، زجر و زحمت، همه و همه به معنای کامل خود رخ عیان می کنند و انسان ها را در کوره خود می پزاند. آنان که تاب می آورند احتمالا «آدم» می شوند و آنان که نه، محو می شوند و نابود. جهان داستان های کاتب جایی است که ساکنانش آمده اند و آماده اند برای مواجهه با هر نوع سختی و زحمتی، اما نه برای رسیدن به خوشی و آسایش. آسودگی آنان این است که بتوانند به بهترین شکل با ملال های زندگی کنار بیابند و سوار آنها شوند. و شاید همین باشد که داستان های تلخ او را چنین شیرین می کند. او راوی سختی هایی می شود که همه ما تجربه اش را داشته ایم اما تا بحال این گونه نگاه شان نکرده بودیم؛ این طور که برای مشکلاتمان اسم بگذاریم و آنها را حلاجی کنیم، به روحشان دست یابیم و با آن سخن بگوییم تا بفهمیم چه در ما دیده که ما را برای «ابتلا» انتخاب کرده. یکی را بگوییم «تله» و دیگری را «بی نامی» نام بگذاریم و مشکل آفرین را هم «تله کننده» بخوانیم یا «بی نام کننده». کاتب در «بی ترسی» جهانش را خالص تر کرده و عینی تر. خالص تر به این معنا که کمتر خرده روایت های توضیحی دارد و عینی تر از این جهت که اشاراتی مستقیم به پدیده های ملموس و موجود زندگی ما دارد، پدیده هایی مانند علم، خشونت، بیماری، هنر و… و حتی عشق. داستان درباره «زاد» است و که چون نامی نداشته، زاد خوانده شده و برای ما می گوید که چگونه و طی چه فرایندی ابتدا بی نام شده و بعدتر بی نام کننده. «جانان» او را به «ابن» می سپارد و کل داستان، می شود کشمکش این دو بر سر مفاهیم دردناک زندگی: «…همه ی چیزهای متضاد جهان جزیی از یک چیز واحد هستند… دانشمندان زیادی تا به حال این نکته را کشف کرده اند که علم و فهم، باری بسیار سنگین بر دوش صاحبش است. این هم رمز و معنی است و هم حقیقت و واقعیت. نمی شود این ها را از هم جدا کرد. وقتی وزن سئوال های بسیار و درد نادانی و بی پاسخی، روی شانه های آدمی می افتد، آن آدم زیر آن بار نمی تواند طاقت بیاورد. به زمین می خورد و زیر آن بار تمام استخوان هایش خرد می شود. منبع : ketabbaz

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...