آدمها بسته به موقعیتی که در آن قرار میگیرند، عقاید سفت و سختشان تغییر میکند. در این داستان زنی که جز به راستگویی فکر نمیکرده، بار سنگین دروغی پانزدهساله را بر دوش میکشد. مردی که جز به خانواده نمیاندیشیده، وارد مسیری میشود که جز پنهان کاری راهحلی برایش باقی نمیماند.
پروانه سروانی در این رمان نشان میدهد برای هر آدمی راههای خطا و لغزش، ناگهانی و غیرقابل پیشبینی است.