«خون خورده» از زندگی پنج برادر در دهه ۶۰ میگوید؛ برادرانی که گم شدهاند؛ «برادران سوخته» و حالا از روی سنگ قبرهای آنان است که داستانشان آغاز میشود.
ناصر سوخته، باستانشناس است، مسعود از نیروهای در خدمت شهید چمران بوده، که در شکست محاصره آبادان جنگیده است، منصور سوخته عکاس است و در پی شهرت و مقامی جهانی است، محمود که به عشق دختری تودهای رفته و مارکسیست شده است و طاهر که قربانی موشکباران تهران میشود.
داستان در بازه زمانی سالهای ۱۳۶۵۰ تا ۱۳۶۷ جریان دارد و بخشی از آن هم در یکی دو سال اخیر میگذرد.
یزدانی خرم تاریخ نمیگوید اما آن را به شیوه خودش به خواننده یادآوری میکند. داستان او نه مثل کتابهای تاریخی است و نه مثل رمانهای تاریخی معمول، یزدانی خرم به جاهایی سرک میکشد که مغفول ماندهاند. جاهایی که باید بیشتر و بهتر دیده شوند. او تاریخ را برای مخاطبش ملموس میکند.