درخت ممنوع
ناشر : انتشارات نگاهدسته: شعر, کتاب, معاصر, نسخه چاپی
موجودی:
موجود نیست
4.95 €
رزه اوسلندر شاعر اتريشى تبار، دخترى باهوش و پراحساس كه در گيرودار جنگهاى ضد بشرى اول و دوم به جرم يهودى بودن تحقير و توهين مىشود و به دليل فقر خانواده، رنج مهاجرت بر دوشهاى ضعيفش سنگينى مىكند. او كه آلمانى زبان بود، به دليل سرشارىاش از فهم و احساس، در زمان زندگى در مهاجرت، در امريكا، به انگليسى نيز شعر مىسرود و توانايىاش در سرايش غزل به انگليسى باعث شگفتى دستاندركاران ادبيات و فرهنگ، شاعرانى چون پل سلان و ماريان مور شد. توانايى رزه اوسلندر در سرودن شعر به زبانى ديگر، نگاه فيلسوفانه به اضافهى نگرش هنرمندانه و جزيىبين شاعرانهاش به زندگى نگاهم را به سوى اشعار زيبا، پربار از واژههاى ساده و موجز در ظاهر و عمق بسيار و پرمعنا كشانيد. در خوانش نخست شعرها، لطافت و سادگى زبان توجهم را به خود جلب كرد و در خوانش دوباره عمق و معناى شعرها برايم حيرتانگيز بود.
آشنايى من با اين شاعر كمتر شناخته شده براى فارسى زبانان چه در ايران، اروپا و امريكا با آشنايى با مترجم مجموعهاى از شعرهاى رزه
اوسلندر در آلمان در سال 82، همزمان شد. اين مترجم و شاعر كسى جز داريوش مرزبان از مهاجرين ايرانى در اروپا نبود. ايشان در جمعى از دوستان علاقهمند به شعر، شاعر اتريشى – آلمانى را معرفى و چند تا از شعرهاى دفترش (چنگساز من است – انتشارات براون) را براى دوستان خواندند.
در همين نشست ايشان كتاب «درخت ممنوع» به زبان انگليسى را نيز براى خوانش به من توصيه كردند. در آن نشستِ به يادماندنى نويسندهى اين سطرها نيز شعرهايم را خواندم.
نكتهى قابل توجه در شخصيت نويسنده، خوددارى وى از سرودن به زبان مادرىاش آلمانى در طول هشت سال 1956-1984 بود. روزه در سالهاى 1941-1944 در سرزمين مادرىاش چرنوويتز به سر برد، وقتى شهر به اشغال نازىها درآمد، او نيز مانند ساير مردم در محلههاى يهوديان شهر زندانى گرديد. او كه پس از برچيده شدن محلهى يهودىها اجازهى ترك شهر را نداشت، به طرز شگفتى جان به در برد. از 60000 يهودى تنها 5000 نفر جان به در بردند. تجربهى تلخ، كار اجبارى، خطر مرگ، چنان روح حساس او را تحت تأثير مىنهد كه پس از بازگشت به امريكا در مقام شاعر، واكنش طبيعىاش قهر با «زبان آدمكشان» بود. همين واكنش شگفتانگيز و در همان حال طبيعى شاعر، ارج او را در نگاهم چند برابر كرد. مقاومت در برابر آدمكشان، اعتراض به جنگ براى او تنها از مسير شعر ممكن بود و او به زيباترين و سختترين شيوه اين مهم را انجام داد. مجموعهى «درخت ممنوع» سرشار از شعرهايى با ساختار غزل يا كلاسيك، سپيد يا مدرن است. بادقت و حوصلهى بسيار تعداد هشتاد شعر را به فارسى برگرداندم. طبيعى است كه بر آن بودم تا
زيباترين و نغزترين شعرها را گزينش و به فارسى برگردانم. نگاه فيلسوفانه و خردورزانهى رزهى شاعر، دلمشغولى ذهنىام در ضمن كار بود. تلاش و پيكار درونى شاعر با زبان، به ويژه زمانى كه زبان شعر زبان مادرى نيست، احترام برانگيز است.
او وقتى به نيويورك مهاجرت كرد، در 1946، مانند هر مهاجر ديگرى تا مدتها امكان حضور در محفلهاى ادبى را پيدا نكرد. با اين وجود، شاعرانى چون رابرت فراست و ماريان مور تحت تأثير نگاه شعرى او بودند و هماكنون كارهايشان در زمرهى بهترين سرودههاى انگليسى ارزيابى مىشود.
شاعر مىگويد: چرا مىنويسم؟ زيرا من در جستوجوى هويت خويشم با خويش، با كاغذ خاموش، شمردهتر سخن مىگويم، كاغذ مرا برمىانگيزد، مشتاقانه چشم به راه واژههايى هستم كه به سويم مىآيند. با آن واژهها، با خويش، پيكار مىكنم، مىرقصم و با تو سخن مىگويم.
در اين فرصت ضمن تشكر از دوست و همكار گرامى آقاى داريوش مرزبان كه مرا با اين شاعر بزرگ آشنا كردند، لازم به يادآورى مىدانم :
چون در پيشگفتار كتاب «درخت ممنوع» زندگى و آثار خانم اوسلندر به شرح، موجود نبود، با اجازهى ايشان براى اين بخش از كتاب از ترجمهى ايشان سوده بردهام. در برگردان فارسى شعرها سعى من بر شيوايى زبان فارسى، حفظ مفهوم و بار اصلى شعرها بوده تا جايى كه به هويت و ساختار شعر صدمهاى وارد نيايد. در اين مجموعه هشتاد شعر را در كنار متن اصلى به خوانندهى فارسى زبان پيشكش مىكنم.
فانوس بهادروند
تهران – 3 شهريور 1385 – بازبينى متن اسفند 1391
ناموجود
مقایسه