بیشتر بخوانید" /> بیشتر بخوانید"> بیشتر بخوانید">

سبد خرید

در دسترس نیست

ناشر : نشر ثالثدسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

12.45 

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashSal001 برچسب: ,

آخرین باری که با هم دعوا کردیم، در آپارتمان گیشا می‌نشستیم که چشم‌انداز قشنگی به شهر داشت. شب‌ها که چراغ‌ها روشن می‌شد، از هر دری حرف می‌زدیم. برای شیرین شعر  می‌خواندم و زیر  نور آکواریوم، ماهی‌ها به ما نگاه می‌کردند. اما یک روز به چشم هم زل زدیم و هر چه از دهنمان درمی‌آمد، نثار هم کردیم. چیزهایی به هم گفتیم که آدم شرمش می‌شود. راه فراری نداشتیم و کسی هم نمی‌توانست جلوی ما را بگیرد. مثل این بود که داری با ماشین توی جاده می‌روی و می‌دانی جلوتر  راه خراب است و ممکن است با کله بروی ته دره اما نه برمی‌گردی و نه می‌زنی روی ترمز  و با حرصی که در وجودت جمع شده پدال گاز را فشار می‌دهی و یک کله تا آخرش می‌روی.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...