درخت مثل خود آذر است، شوخ و شنگ و دیوانه. از مدتها پیش پیله کردهام به درخت. شاید هم درخت پیله کرده است به من. بعضی وقتها میآید و مثل ولگردی میچسبد به دیوار مغزم و همان جا از نو سبز میشود. آفتاب از هر طرف به آن میتابد و درخت انگار یک هوا بلندتر میشود. از همهی خانههای محله میشود آن را دید. بعد آرام و بیصدا دود از آن بلند میشود. مثل این است که ذرهبین گندهای رویش بگیری و آتشش بزنی یا انگار صاعقه آن را زده باشد. صاعقهای بدون باران، آن هم در هوای آفتابی. اریب، ناگهانی و بیصدا. درخت سیاه میشود.
رازی در کوچهها
ناشر : نشر مرکزدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
7.55 €
حمیرا بر بالین پدر محتضرش حاضر می شود تا در آخرین لحظه های زندگی همراهش باشد و در همان حال سفری دارد به دوران کودکی و کوچه های کودکی، مادرش ماهرخ و دوست و همبازی اش آذر. کوچه تنگ و باریک است و مناسبات خاص خودش را دارد. ما همراه حمیرا از خانه به کوچه می رویم و زندگی با ماجراهای ریز و درشت آن را تجربه می کنیم. حمیرا و آذر با هم کوچه و خانه ها و آدم هایش را کشف می کنند و بزرگ می شوند. کوچه اما تحمل بلندپروازی و جسارت را ندارد و آذر عاصی را در بالای بلندترین درختش به آتش می کشد. داستان با یادآوری رنج و تردید ماهرخ در برگشتن به خانه اش به پایان می رسد.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!