در این کتاب داستان خانواده شمس روایت میشود. در ابتدای داستان نوه کوچک خانواده در بیمارستانی میمیرد و مرگ این نوه که شخصیتهای کتاب را بهم پیوند میدهد، داستانها و ماجراهای رازآلود بعدی را رقم میزند. خاندان بزرگ و سرشناس شمس در مشهد که نوجوان متوفی قصه عضوی از آن بوده بیشترشان در یک خانه بزرگ و کنار هم زندگی میکنند، این خانواده غیر عادی که میکوشد با نقابی که به چهره میزند عادی جلوه کند، اعضای زیادی با ماجراهای زیاد دارد که به تدریج با پیشروی داستان به آنها پی میبریم.
میلاد حسینی در شب شمس به سراغ زادگاهش، مشهد رفته و با اشاره به مکانهای مختلف و گاهی قدیمی و نوستالژیک این شهر و به اصطلاح مکاننگاری، فضای دلچسبی را بهخصوص برای مشهدیها رقم زده است. در کل شب شمس فضایی بین رمانتیسم و رئالیسم دارد و با ریتمی سریع پیش میرود.
میلاد حسینی در کتاب شب شمس از یک فاجعه برای باور کردن روایت و آفرینش قصه استفاده کرده است قصهای که زوال یک خاندان را در شهری مدرن نشان میدهد.