سبد خرید

مرده ریگ

ناشر : انتشارات ققنوسدسته: , ,
موجودی: موجود نیست

4.55 

کوروش به گمونش بگه مرده من ککم می‌گزه. به جون شیرین‌جون اگه برام ذره‌ای مهم باشه که بفهمم کوروش مرده یا نه. من که می‌شناسمش گوشیشو داده دست یکی دیگه به حساب خودش، که بهم زنگ بزنه بگه کوروش مرده. خوب مرده که مرده. خیلی‌ها می‌میرن. کوروشم روشون. کوروش کبیر هم مرد. مگه آسمون به زمین اومد؟! شیرین‌جون، واسه چی خدا تو رو مرگ بده؟ مرگ رو بده به من که گذاشتم بره کویر خیر سرم تنها باشم. چه سکوت سکوتی هم می‌کرد دم آخری! انگاری تا حالا کویر نرفته‌ایم. چطور دل کند این مرد از زن و زندگی خدا می‌دونه. وقت رفتنش یه کاسه آب ریختم پشت سرش، آب پشنگه زد تو دریا. دو سه بار با اون چشمای درشتش برگشت نگام کرد. یه خواهشی تو چشماش بود که نگو. چشمای سیاهش شده بود یه کاسه خون. کافی بود لب تر می‌کردم تا برگرده. به خودم گفتم بذارم بره یه خرده با خودش خلوت کنه تا قدر عافیتو بدونه. من هم توی خونه برا دل خودم می‌شینم به سر و وضعم می‌رسم تا برمی‌گرده. به خدا نمی‌دونی چند وقته دستی به موهام نکشیده‌م. دو سه هفته‌ای می‌شه دست و دلم به هیچ کاری نمی‌ره. نه ریمل می‌زنم، نه ناخونامو سوهان می‌کشم، نه دستی تو ابروهام می‌برم، هیچی به هیچی.

ناموجود

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: EntGogh300 برچسب: ,

فال قهوه نشان از مرگ کوروش می دهد. قهوه های ماسیده در ته فنجان محور داستانی است که با مرگ کوروش اتفاق می افتد. شیرین و شیوا یکی با روایت شاعرانه و دیگری  عوامانه خود از مرگ کوروش آروزهایشان را بر باد رفته می بینند. آرش اما در این میان با رویا پردازی به دنبال میراث مرده کوروش است هر چند که از این ماجرا طرقی بر نمی بندد. روایت های موازی با زبان خاص شخصیت ها از ماجرایی که با مرگ کوروش شکل می گیرد رمان را در دایره ای از آروزهای برباد رفته ای قرار می دهد که نشان از میراث مرده ای دارد که خود نیز طبق روایتش در رمان, آرزوهایش برباد رفته است: “خیر سرش خبر مرگش رو از خودش در آورده مثلا می خواد جلب ترحم کنه.”

نوع جلد

قطع

تعداد صفحات

موضوع

,

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...