سبد خرید

مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند

ناشر : نشر چشمهدسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

4.75 

«مرد لاابالی» شخصیت اصلی این رمان نمونه بارز دیکتاتوری ست که دوره اش به سر آمده و بادکنک قرمز نماد مردم جامعه ای ست که تمام ارزش هایش رو به پایان است.

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashChe517 برچسب: ,

«مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند» رمانی از علیرضا اجلی، نویسنده و مترجم ایرانی است. در «مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند» شخصیت اصلی رمان، یعنی «مرد لاابالی»، نمونه‌ بارز دیکتاتوری‌ است که دوره‌اش به سر آمده و بادکنک قرمز نماد مردم جامعه‌ای‌ است که تمام ارزش‌هایش رو به پایان است. داستان از جایی آغاز می‌شود که راوی از دفتر «آنارشیست‌های محدب» اخراج و خانه‌نشین می‌شود، یک روز به جایی نامعلوم سفر می‌کند و به شهر بادکنک قرمز می‌رود. در این شهر برای ملاقات با مرد لاابالی خودش، خودش را می‌کشد. مرد لاابالی را می‌بیند و دوباره به خانه‌اش منتقل می‌شود. در ادامه‌ داستان راوی را در شهر بادکنک قرمز می‌بینیم که در آنجا شروع به جاسوسی می‌کند. این رمان انتزاعی درباره‌ تکه‌پاره‌کردن قدرت سیاسی و اجتماعی است. نبرد قدرت و فرد به عنوان توهمی شکل می‌گیرد و در ذهن راوی رشد می‌کند، کامل می‌شود و به نوعی مسخره جلوه می‌کند. هجوآلودگی مشخصه‌ بارز این رمان است؛ هجو هر آنچه در واقعیت وجود دارد. راوی در طول مسیر رشد فکری‌اش در جلسات مرد لاابالی به عقل می‌گراید، در واقع فردیتش را بازمی‌یابد. «مرد لاابالی…» اولین کتاب یک سه‌گانه است. کتاب دوم با نام «عقل قرمز» و کتاب سوم با عنوان «یک آنارشیست محدب» منتشر خواهد شد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: « اگه بخوای بری توی جلسات، باید بدونی قدرت یه روزی تموم می‌شه. بعضی‌هاش زود تموم می‌شه، بعضی‌هاش دیر. حرف‌ها فرق دارن، من یه چیز می‌گم تو یه چیز. شاید هر دومون اشتباه می‌کنیم و شاید هم درست می‌گیم. باید بری بین جمعیت، وقتی می‌شینی جلوشون اون‌قدر محکم و قوی باش که فکر نکنن. اگه بذاری فکر کنن اون وقت فکر می‌کنن به بادکنک قرمز، به قرمزیش، به بادش، به بعدش. وقتی به قبلش و به بعدش فکر می‌کنن، شروع می‌کنن به راه رفتن، شروع می‌کنن به حرف زدن، می‌خوان همه‌چی تغییر کنه، جمع می‌شن، ما جمع‌شون رو به‌هم می‌زنیم. می‌شینن زل می‌زنن به دیوارهای میله‌دار، گردن‌شون رو قائم می‌کنن و چیزی رو توی ذهن‌شون قایم می‌کنن. وقتی کار به این‌جا برسه، باید هوای توی بادکنک قرمز عوض بشه، همه شروع می‌کنن به راه رفتن، قایم می‌شن. اون وقته که باید جابه‌جایی انجام بشه».

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...