از خیاطخونه که زدم بیرون، پیاده رفتم طرف خونه. چند قدم که برداشتم باز اون فکر همیشگی اومد سراغم. درست نمیدونم چرا اما از دو سال پیش که بابا و مامان از هم جدا شده بودند، هر وقت مامان رو تو خـیـاطخـونه مـیدیـدم اون فکر مسخــره مـیاومد سراغم. منظورم اینه تا چند روز دلم میخاست رییسجمهوری شهرداری وزیری وکیلی چیزی بودم و میتونستم دستور بدم یه روز رو به اسم «روز عروس» اسمگذاری کنند و تو اون روز همهی زنهـای شهــر، از پـیـر و جوون گرفته تا مجرد و متاهل تا بچه و بزرگ و سالم و مریض و آزاد و زندونی، همه لباس عروس بپوشند و بریزند تو خیابونهای شهر و همهجا رو قرق نور کنند.
معسومیت
ناشر : نشر مرکزدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
12.75 €
مصطفی مستور، زاده ی سال ۱۳۴۳، داستان نویس، پژوهشگر و مترجم ایرانی است.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!