او زیبایی خیره کننده ای داشت. او همچنین ذهن خیره کننده ای داشت. آیا دنیا می تواند از پس هر دوی این ها بربیاید؟
رمانی درباره ی زندگی هدی لامار.
زیبایی او تقریبا مطمئنا او را از حذب درحال ظهور نازی ها نجات داد و منجر به ازدواج او با یک فروشنده ی اسلحه اتریشی شد. او که هر چیز دیگری را دست کم می گرفت ، برنامه های رایش سوم را در حالی که در کنار همسرش بود ، شنید و بیش از آنچه دیگران حدس می زند درک می کرد. او نقشه ی فراری برای خود ترتیب داد. لباس مبدل پوشید و از قلعه شان فرار کرد. گردباد حوادث او را در هالیوود به زمین انداخت. او هدی لامار ، ستاره صحنه ی نمایش شد.
اما او یک راز تکان دهنده تر از میراث خود یا ازدواجش را نگه داشته بود: او یک دانشمند بود. و او چند راز در مورد دشمن می دانست. او ایده ای داشت که ممکن بود بتواند به کشورش در مبارزه با نازی ها کمک کند … اگر کسی حاضر می شد به او گوش دهد.
من تنها زن صحنه بودم یک رمان قدرتمند است مبتنی بر داستان واقعی و باورنکردنی یک ستاره و دانشمندی پر زرق و برق که اختراع پیشگامانه اش انقلابی در ارتباطات مدرن ایجاد کرد.
من تنها زن صحنه بودم یک شاهکار است.
من تنها زن صحنه بودم
ناشر : نشر ثالثدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی«شاید برخی از شما بدانید همسر من بازیگری بازنشسته است. او یکی از ستارههای تئاتر بود تا آنکه مرا دید و تصمیم گرفت، به جای هنرپیشه بودن، خانم ماندل باشد.»
من تنها زن صحنه بودم، مری بندیکت با ترجمۀ گلینژادی، اثری در حوزۀ بیوگرافی محسوب میشود. حکایت زندگی هدی لامار؛ بانویی هنرمند که زمانی هنرپیشه ای چیره دست بود و سپس به بازیگری بزرگ در صحنه سیاست بدل شد.
«زیباترین زن جهان» چیزی نبود که برای او کافی باشد، او بلندپرواز بود و این بلندپروازی را با ثبت اختراعاتی ماندگار کرد. طراحی یک سیستم راهنما برای اژدرهای نیروهای متفقین که از طریق تغییر فرکانس مانع از ردیابی توسط دشمن میشد؛ اثری بود که باعث شد نام او در تاریخ ماندگار شود و ردپای فعالیتهای علمی او در فنآوری بلوتوث و وای فای نیز به چشم میخورد.
روایت کتاب من تنها زن صحنه بودم در هفدهم مه 1933 آغاز می شود و تا چهارم سپتامبر 1942 ادامه می یابد؛ روایتی که هم شروعی شورانگیز دارد و هم پایانی درخشان و مخاطب را با خود به لحظه های پرهیجان تاریخ می برد.
«در پایان، آیا همان شخصی شده بودم که آنان پیش از آن تصور میکردند؟ برای هر کس دیگری هدی لامار بودم. فقط صورتی زیبا و بدنی نرم. من هرگز هدی کیسلر نبودم؛ مخترعی بلندپرواز، متفکری کنجکاو و یهودی. من هرگز پشت نقشهای بسیاری که روی صحنههای خاموش و روشن بازی کردم، خود واقعیام نبودم.»
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
مترجم | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!