تاریخ ایتالیا و داستان سه نسل از یک خانواده روستایی… “پلی نیو” با ظهور گاریبالدی به او و یارانش می پیوندد. هدف او خروج از جور و ستم اربابان است و چنان به گاریبالدی ایمان دارد که تصمیم می گیرد اگر فرزندش پسر شد او را گاریبالدو بنامد و اگر دختر شد آنیتا، که نام همسر مبارز گاریبالدی است. همسرش در شکم اول دوقلوی پسر به دنیا می آورد و پلی نیو که نمی تواند نام هر دو را گاریبالدو بگذارد، یکی را کوارتو و دیگری را ولترنو نام می نهد که هر دو مکانهایی هستند که سفر تاریخی گاریبالدی برای فتح جنوب ایتالیا در آن مکان ها شروع و خاتمه یافته و خود پلی نیو نیز در آن نبرد شرکت داشته است. فرزندان بعدی او البته گاریبالدو و آنیتا نام گذاری می شوند. داستان به سه زمان تقسیم شده است: زمان اول به پلی نیو می پردازد و زمان دوم به گاریبالدو… زمان سوم به فرزند گاریبالدو که ولترنو نام دارد اما همگان او را گاریبالدو می خوانند. پس… داستان پر از گاریبالدو است! به همین خاطر روی جلد کتاب سه چهره می بینیم که در واقع یک چهره هستند که توسط پرچم ایتالیا به سه قسمت تقسیم شده است. سرنوشت شخصیت های اصلی داستان به نحو عجیبی به یکدیگر گره خورده است و گویا از این تقدیر گریزی نیست و شخصیت ها روی دایره ای می چرخند که اگرچه رنگ آن عوض شده است لیکن راه به همانجایی می برد که قبلا رفته است!
میدان ایتالیا
ناشر : نشر چشمهدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپیکتاب «میدان ایتالیا (یک داستان مردمی در سه زمان)» نوشتهی «آنتونیو تابوکی» و ترجمهی «سروش حبیبی» است. ناشر دربارهی کتاب آورده است: «کتاب به سه زمان تقسیم شده و هر زمان به بخشهای کوچکتر: زمان اول از “پلی نیو” پدر و تولد “گاریبالدو” اول تا مرگ اوست، زمان دوم شامل کودکی گاریبالدوی دوم و فردی به نام “ملیکوره” که در همین زمان میمیرد، و زمان سوم ادامه زندگی گاریبالدو تا زمانی که میمیرد در اول و آخر داستان نیز بخش کوتاهی آمده است. صحنه آغازین داستان، همان صحنه پایانی است: توصیف مرگ گاریبالدوی دوم؛ داستان شکلی دایرهوار دارد.» در قسمتی از داستان میخوانیم: «سحرگاه همان شب بود که، شایع شد که پنجرهها کوچ کردهاند. میگفتند که اولین پنجرههایی که به پرواز درآمد، مال خانه کشیش بود. این پنجرهها بر فراز میدان پرواز میکردند تا برادران خود را دعوت کنند تا گرد آیند. پنجرههای دهکده یکیک خود را از دیوارها واکندند و به دعوت پیشوایان خود، در پروازی مرتعش متحد شدند. بعد به اشاره رهبران خود دستهجمعی در آسمان بیکران، رو به جانب غرب پیش رفتند و لنگههاشان را به ضربی آرام، چنان که گفتی بال به هم زنان، مثل غازهای وحشی مهاجر به صورت صفی شکسته آغاز کردند…» این کتاب را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
مترجم | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!