«تهران» اسم رمز خیلی از خاطرههاست. شهر شلوغی که این روزها خیلی از آدمها بنا به عادت همیشگیشان، خودشان را در آن گم میکنند تا از خود رد و نشانهای برجا نگذارند. خیلی از آدمها نمیتوانند همه چیز را بگویند. یعنی اینکه خیلی از حرفها نباید گفته شود. چرا؟ : «فکر میکنم فقط با نوشتن میتوانم خودم را برای گفتن این موضوع آماده کنم. پس بهتر است اول از همان سالها شروع کنم، سالهایی را که به عقب دویدهام و هر چیز را لگد کردهام… یادم میآید، قدیمها موقع نوشتن انشا جمله اول خیلی سخت بود. همیشه به پدرم میگفتم جمله اول را بگوید. وقتی جمله اول را میشنیدم، راه میافتادم و شروع میکردم به نوشتن و اصلاً به این فکر نمیکردم که باید ده خط شود. آن موقعها نمیدانستم که همه چیز را نباید نوشت و گفت. بعدها که فهمیدم، چند جمله کلیشهای را که انگار زبان آدم را باز میکرد، یاد گرفتم.»
تا امروز برای خودم برو بیایی داشتم. اصلاً فکرش را هم نمیکردم که دنیا حساب و کتاب داشته باشد و این عقربههای لامصب که روی صفحه سفید راه میروند، چیزی را بشمارند. اصلاً نمیدانستم همین ساعت کوچک لعنتی که الان از آن اتاق هم صدای تیکتاکش میآید و اعصابم را خرد میکند، همان ساعت پاندولدار خانه آقای اربابی باشد که اولین بار در تهران دیدم.
نباید گفته شود
ناشر : انتشارات ققنوسدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپیانگار سی سال را پسپسکی از تهران تا به اینجا دویده و حالا ایستادهام پشت این پنجره رو به دشت؛ منتظرم مونا و عاطفه بیایند و همهچیز را بگویم و خودم را خلاص کنم. این پنجره سالها پیش درِ ورودی خانه مادربزرگم بود. پشت این در منتظر مینشست تا همه بچههایش بیایند و با هم غذا بخورند. برای شوهرعمهام قورمهسبزی درست میکرد. برای شوهرخالهام سوپ جو و برای زندایی هرچیزی که او دوست داشت. من فکر میکردم مادربزرگ زندایی را بیشتر از همه دوست دارد، اما بعدها فهمیدم دایی را بیشتر دوست داشته و همیشه با خودم میگویم پیرزن بیچاره برای دوست داشتن چهها که نمیکرده. از درد موذی و مرموز درون او هیچکس خبر نداشت. او باور داشت که بهشت زیر پای مادران است. از پنجره فاصله میگیرم و کنار عکس پدرم میایستم. اخمآلود است، اما وقتی زیاد نگاهش میکنم لبخند میزند، انگار بخواهد بگوید ناراحت نیستم. میگویم گندش بزنند زندگی را! آدم وقتی متوجه میشود که دیگر فایدهای ندارد. شاید به همین دلیل است که ناگفتهها مقدساند. مقدس! این کلمه مرموز و موذی دوستداشتنی.
2 عدد در انبار
مقایسهشابک | |
---|---|
تعداد صفحات | |
موضوع | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!