“ديروز تمام روز برف ميباريد. تند و بيوقفه. امروز همهجا سفيد است. نشستهام كنار پنجره و بيرون را تماشا ميكنم. صحرا و بيابان پيداست. تا چشم كار ميكند يكدست سفيد است. آسمان هنوز خاكستريست. از باد تقريباً اثري نيست. آرامش خاموش و سفيد بر همهجا سايه انداخته است. در اين فضاي كبود، تك و توك آدمها با يقههاي بالاكشيده و سرهاي فرورفته در گريبان، با دستهاي فروكرده در جيب و سروصورتي پوشيده در كلاههاي پشمي، در كوچههاي گلآلود راه ميروند. صداي يكنواخت و خوابآور چلپچلپ پاهايشان خواب كوچه را سنگينتر ميكند. صداي بم و گرفتهي ريختن برفها از پشتبامها ضربههاي يكنواخت ولي متناوبيست در متن اين سمفونيِ سفيد.” (از داستان “قاب خالي”) اين مجموعهي داستانهاي كوتاه در دو بخش گردآوري شده كه بخش نخست آن را سه داستان مجزا به نامهاي “در دلام بود”، “دلشدگان را خبر نكرد”، و “نيمهي سرگردان ما”، تشكيل ميدهد و در بخش دوم هم هشت داستان پيوسته به نامهاي “ما هم كنار پنجره بوديم”، “همهجا ساكت بود”، “صبح پنجشنبه”، “آن روز صبح بهار”، “الآنه كه همهشون بيان”، “قاب خالي”، “غريبه”، و “طفلكي زري” جاي گرفتهاند.
نيمه سرگردان ما
ناشر : نشر آگهدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپیخاطرات زندگی جایی در وجود ما لانه می کند و بعد ناگهان در لحظه ای از روزها و شب ها خودش را نشان می دهد. «نیمه سرگردان ما» مجموعه ای از داستان های محمد رحیم اخوت است که شخصیت های آن در کشاکش لحظات مجال دریافت امواج خاطرات را پیدا کرده اند. آن ها در اکنون زندگی شان شاید میانسالی خوشبخت باشند، مردی تحصیلکرده و پرتلاش یا زنی با شوهری مناسب در آپارتمانی شیک در محله ای ثروتمند; اما خاطرات کودکی هیچ مرزی نمی شناسد و شخصیت ها را به تاملی بی پایان در ساعت هایی گمشده فرا می خواند. و این گونه است که در هشت داستان کوتاه، خواننده پیوسته با شخصیت ها کنار پنجره می ایستد و همراه با سعید، سیمین، سپهر و سارا به بیرون نگاه می کند، اما در دنیایی درونی غرق می شود که گویای نیمه سرگردان هرکدام از ماست; نیمه ای که در هیاهوی روزمرگی به یادمان می آورد، زنده ایم.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!