عروسی دخترش اینطور اتفاق افتاده بود: یك جوان زارع را دوست داشت. پیرزن راضی به مواصلت آنها نبود. او را گول زدند. دخترش را پنهانی به محضر آخوند بردند. عقد كردند. پس از آن زن و شوهر شدند. عروس و داماد در زیر كلبهی دهاتی خود رقص كردند. داماد هیزم میفروشد و بیبضاعت است. عروس زیر دیگش را آتش میكند. به نرجیس گفتم: «دیوانگی این است كه تو به آسایش آنها راضی نیستی.» گفت: «روی حصیر میخوابند.» گفتم: «در عوض دو قلب یافت میشود كه یكدیگر را دوست دارند؛ قلبی است كه روی قلب میخوابد.» گفت: «چیزی ندارند.» گفتم: «چه دارایی بالاتر از محبت؟ اغلب، آن را در میان میلیونها نمیتوان یافت، ولی در كلبهی كوچك یك فقیر ممكن است پیدا كرد.»…
از متن کتاب
نیمای داستان
ناشر : انتشارات مرواریددسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
4.95 €
این مجموعه شامل یک داستان بلند، هشت داستان کوتاه و سه داستانک است.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!