سبد خرید

همسر اول

ناشر : انتشارات نگاهدسته: , ,
موجودی: موجود نیست

5.55 

رمان “همسر اول” با درونمایه اجتماعی به مسائلی چون طلاق و فروپاشی زندگی در قالب اتوبیوگرافی پرداخته است.

«همسر اول» كه در سال 1998 به چاپ رسيد، رمان معاصري است كه بين پاريس و روستايي به نام كومبري (واقع در ناحية كرواز) اتفاق مي‌افتد. به نظر مي‌رسد اين رمان، شخصي‌ترين اثر  شاندناگور باشد. حتي در اين رمان امروزي هم، علاقه و تسلط او به اساطير و متون قديمي ادبيات جهان، به خوبي نمود پيدا كرده است. استقبال خوبي كه از اين رمان به عمل آمد، باعث شد كه بارها تجديد چاپ شود كه آخرينش در سال 2007 بود.

ناموجود

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: EntNegh595 برچسب: , ,

گزیده ای از کتاب همسر اول
من سوگوار هستم، من گم‌شده هستم، من کور هستم، من شکسته هستم، من کثیف هستم، من سوخته هستم، من یخ‌زده هستم، من لخت هستم، من مرده هستم. من هستم. پیر، و با این حال تازه، من هستم.
در آغاز کتاب همسر اول می خوانیم
فرانسواز شاندرناگور Françoise Chandernagor، به سال ۱۹۴۵ در شهر اِسون (واقع در ناحیه کرواز) به دنیا آمد. اجداد پدری او هندی بودند و همین اسم خانوادگی از آن‌جا ریشه می‌گیرد. فرانسواز دوران نوجوانی‌اش را در اُ دو سِن گذراند و بعد به پاریس رفت. پدربزرگ مادری او بنّایی از اهالی کرواز بود. شاندرناگور علاقه زیادی به ریشه‌های کروازی خود دارد و عاشق طبیعتِ آن‌جاست، به طوری که امروز بین پاریس و کرواز زندگی می‌کند.

پس از گرفتن دیپلم انستیتوی مطالعات پاریس و لیسانس حقوق عمومی، در بیست‌ویک سالگی وارد مدرسه ملی مدیریت (ENA) شد و دو سال بعد با درجه «ارشد» از آن‌جا بیرون آمد. آن‌موقع، او اولین زنی بود که به این درجه نایل می‌شد. در سال ۱۹۶۹، در آزمون ورودی شورای دولتی پذیرفته شد و آن‌جا مسئولیت‌های حقوقی مختلفی به عهده گرفت. در همین دوران ازدواج کرد و اکنون سه پسر دارد.

او همچنین پست‌های متعددی در بخش فرهنگی و سرویس‌های اقتصادی وزارت امور خارجه به عهده گرفت، و معاونت بعضی از تشکل‌های غیرانتفاعی (N. J. O.) را به طور خیرخواهانه پذیرفت. در سال ۱۹۹۳، شورای دولتی را ترک کرد تا خود را کاملاً وقف ادبیات کند. اولین رمان فرانسواز شاندرناگور، خیابان پادشاه، در سال ۱۹۸۱ چاپ شد و جایزه آمباسادور و جایزه خوانندگان مجله Elle را برای او به ارمغان آورد؛ رمانی پرفروش که در عین حال، از طرف منتقدان هم مورد استقبال قرار گرفت. «خیابان پادشاه» در مدت زمانی کوتاه به دوازده زبان ترجمه شد و در تئاتر و تلویزیون مورد اقتباس‌ قرار گرفت. این رمان تاریخی که خاطرات خیالی مادام دو منتونون – دومین همسر لویی چهارم – را بازگو می‌کرد، از ظهورِ مارگریت یورسنارِ دیگری در ادبیات فرانسه نوید می‌داد که نامش یادآور رمان‌های تاریخی معروفی چون خاطرات آدرین (۱۹۵۱) و کنکاش در ظلمت (۱۹۶۸) است. با این حال، اثر بعدی شاندناگور که در سال ۱۹۸۸ چاپ شد، یک تریلوژی بود که به حوادث جامعه فرانسه بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ می‌پرداخت؛ تریلوژی «درس‌های ظلمت» از سه رمانِ «بی‌همتا»، «ملک مقرب وین» و «فرزند گرگ‌ها» تشکیل یافته بود که در سال ۱۹۹۰ جایزه شاتوبریان را به خود اختصاص داد.

در سال ۱۹۹۴، شاندرناگور نمایشنامه‌ای به نام «سایه خورشید» نوشت که همان سال در پاریس و بروکسل به روی صحنه رفت. یک سال بعد، با رمان «فرزند روشنگری» دوباره به رمان تاریخی روی آورد. این رمان در قرن هجده روی می‌دهد و قصه بیوه‌زن اشرافی جوانی را بازگو می‌کند که در یک شهرستان زندگی می‌کند و وظیفه دشوار تربیت تنها پسرش را یک‌تنه به عهده گرفته است. علاوه بر تسلط شاندناگور در ژانر رمان تاریخی، دیگر عاملی که باعث شد این رمان مورد توجه قرار بگیرد، نزدیک شدن او به موضوعی بود که کمتر در ادبیات مورد توجه قرار گرفته است: رابطه مادر – پسری یا عشق مادری به پسر خود. بعد از چاپ این رمان، منتقدان بار دیگر روی این موضوع تأکید کردند که استعداد اصلی شاندرناگور در حیطه رمان‌ تاریخی است. اما خود نویسنده در گفتگویی با مجله Lire (ژوئن ۱۹۹۵)، به رغم صحه گذاشتن بر علاقه وافرش به اساطیر و متون تاریخی، می‌گوید: «فکر می‌کنم رمان‌های معاصر و آنهایی که در زمان‌های گذشته و زمان شاهان روی می‌دهند، در تقابل با یکدیگر نیستند. به نظر من همه رمان‌ها تاریخی‌اند و درس‌های ظلمت به همان روشی نوشته شده که فرزند روشنگری: با دغدغه به تصویر کشیدن یک جامعه از ورای نگاهی شخصی.» او طی این گفتگو بارها بر علاقه توأمانش به موضوعات تاریخی و معاصر تأکید می‌کند و بارها می‌گوید که شیوه کارش یکسان است.

دو رمان بعدی شاندرناگور، تاریخی بودند. اتاق (۲۰۰۲)، قصه کودکیِ لویی هفدهم است؛ تحقیقی زیر و رو کننده درباره احتضار آرام و دردآلود پسربچه‌ای نه‌ساله که در برجی به ارتفاع بیست‌و‌چهار پا زندانی می‌شود. رنگِ زمان (۲۰۰۴)، قصه زندگی یک نقاشِ درباری را بازگو می‌کند که با گذشت زمان فراموش می‌شود. آخرین رمان شاندرناگور، مسافر شب (۲۰۰۷)، رمانی امروزی است که به رابطه مادر – دختری می‌پردازد؛ مادری که به تازگی فوت کرده، بی‌وقفه به خاطره و زندگی چهار دخترش بازمی‌گردد. مرگ، تم اصلی این رمان است.

فرانسواز شاندناگور یکی از مطرح‌ترین نویسنده‌های معاصر فرانسه است که آثارش به بیش از پانزده زبان دنیا ترجمه شده‌اند. او از سال ۱۹۹۵، عضو آکادمی گنکور است.

در آخر باید از محبت دو دوست فرهیخته، خانم نورا موسوی‌نیا و آقای مهدی شفیعی زرگر، تشکر کنم که متن نهایی این کتاب را با دقت و حوصله خواندند و پیشنهادهای خوبی برای بهتر شدن آن ارائه دادند.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

مترجم

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...