سبد خرید

0 out of 5

از چهار زندان

4.95 
او دیوى آبى چشم بود زنى نازک‌نارنجى دل از او ربود زن نازک‌نارنجى بود دلش هواى آرامش کرد خسته شد در میان راه طولانى دیو و بدرود گفت دیو آبى چشم را و بازو در بازوى کوتوله‌اى پولدار وارد شد
0 out of 5

کجاست دستان تو

45.25 
در این اثر ناظم جا به‌جا در کنار روایت‌هایش از زندگی انسان‌ها تصاویری زیبا و شاعرانه‌ای از روابط آن‌ها به دست می‌دهد. سال‌های جنگ در بیرون از زندان دشوارتر از درون است. پیرایه که با تنگدستی زندگی را می‌گذراند بارها در نامه‌هایش از دشواری زندگی‌اش با ناظم سخن می‌گوید. در یکی از نامه‌هایی که برای ناظم نوشته است وحشت از...
در حال بارگذاری ...