سبد خرید

0 out of 5

مردن به روایت مرداد

5.55 
مرد لاغر همان‌جور که سیگارش لای لب‌هاش است شلیک می‌کند، دوتا، که هر دوتایشان می‌خورد به سینه‌ام و صداش از کـوه‌های دور به گوش می‌رسد، تنم ول می‌شود روی برف، برف‌هایی که آن‌قدرها که فکر می‌کردم سرد نبودند، بعد سیگارش را می‌تکاند روی زمیـن، خاکستـرش بین زمین و هـوا پخش می‌شود، محو می‌شود، یا من دیگر نمی‌بینم.
در حال بارگذاری ...