این کتاب روایت است از سبا و رضا و بردیا که هر سه موسیقی میخوانند. این سه نفر هر کدام ریشه در سنت دارند و حالا با قرار گرفتن در سن جوانی می خواهند این ریشه ها را پاره کنند. سبا میخواهد جدا زندگی کند اما خانواده اش این اجازه را به او نمیدهند، بردیا در کودکی مادرش را از دست داده است و همین موضوع ارتباط او با اطرافیانش را دستخوش تغییر کرده است، رضا در یک خانواده مردسالار بزرگ شده است و همین او را در مسیری قرار داده است که آگاهانه از آن دقیق اطلاع ندارد. رضا و بردیا هردو سبا را دوست دارند و او باید انتخاب کند کدام یک را دوست دارد.
کتاب با موسیقی ایرانی همراه است و همانطور که نویسنده موسیقی را خوب میشناسد و با آن آشنا است اجازه داده صدای موسیقی به صفحات کتاب برسد.