کتاب خدایان شهری و اشباح پرسه زننده نوشته محمد زارعی است. حسین مرده است و حالا دوستش باید این خبر را به دیگران برساند. او خبر را به زنی میدهد که عاشق حسین بوده و همدیگر را دوست داستند. به او میگوید چه اتفاقی افتاده است اما در ادامه میگوید به مراسم نیاید زیرا حسین زن داشته. رعنا که باور نمیکند عشقش ازدواج کرده باشد و حالا هم مرده باشد بیش از قبل حالش بد میشود.
دوست حسین تنها مانده است او متوجه میشود در سیلی از اتفاقات قرار دارد. اتفاقات و رازهایی که از آنها بیخبر است و حالا باید با آنها کنار بیاید. مدام حس میکند مردی تعقیبش میکند.
کتاب خدایان شهری و اشباح پرسه زننده با ریتم تندی پیش میرود که خواننده را خسته نمیکند و فرصت لذت بردن به او میدهد.