سبد خرید

دیروز

ناشر : انتشارات مرواریددسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

7.55 

من هم تشنه بودم سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درخت ها . صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم من این طور مردم به زودی تنم با زمین یکی میشود

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: EntMorv201 برچسب: , ,

این رمان مدرن با نثری موجز و زیبا ، فرار یک جوان آشفته را از دهکده ای که او را در آن قضاوت می کرند بازگو می کند. توبیاس ، پسر نامشروع یک فاحشه و مدیر مدرسه محلی ، با پیدا کردن کاری در یک کارخانه در شهری ناشناس و راحت ، آرامش را پیدا می کند. اما این آرامش شکننده ی او با ظاهر شدن کارولین ، عشق دوران کودکی ای اش ، که با شوهر و بچه اش به آن شهر آمده ، متلاشی می شود. این رمان، اکتشافی دلهره آور از جابجایی ، جستجوی عشق و تعلق ، و زندگی به عنوان یک مهاجر است.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

مترجم

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...