این رمان مدرن با نثری موجز و زیبا ، فرار یک جوان آشفته را از دهکده ای که او را در آن قضاوت می کرند بازگو می کند. توبیاس ، پسر نامشروع یک فاحشه و مدیر مدرسه محلی ، با پیدا کردن کاری در یک کارخانه در شهری ناشناس و راحت ، آرامش را پیدا می کند. اما این آرامش شکننده ی او با ظاهر شدن کارولین ، عشق دوران کودکی ای اش ، که با شوهر و بچه اش به آن شهر آمده ، متلاشی می شود. این رمان، اکتشافی دلهره آور از جابجایی ، جستجوی عشق و تعلق ، و زندگی به عنوان یک مهاجر است.
دیروز
ناشر : انتشارات مرواریددسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
7.55 €
من هم تشنه بودم سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درخت ها . صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم من این طور مردم به زودی تنم با زمین یکی میشود
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
مترجم | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!