داستان سنگ و سایه گونهای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازیای زیباتر مینمود و کودک میخواست که بازی هرگز آغاز نشود ، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب ، چشم به سایهها که بر زمین افتاده بودند . چنین نمیشد . سردستهها سنگ به سایه دلخواه خود میانداختند و یارگیری آغاز میشد . گاه پیش میآمد که سنگ بر سایه کودک میماند اما او از جا تکان نمیخورد . دلش میکشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در حنکای خاک مهتاب گرفته ، بماند .
شیوه دیگر برای یارگیری ، « چُرچُر ، دست پُر » بود . بدین گونه که سردستهها در کنار هم میماندند و بچهها دست به گردن هم انداخته دور میشدند و با هم میخواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره ، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب .
پس از اینکه « واخواندن » انجام میگرفت ، دوتایی به سردستهها نزدیک میشدند ، میگفتند : « چُرچُر » سردستهها میگفتند : « دست پُر ! » میگفتند : « کی میخواهد ماه ؟ کی میخواهد ستاره ؟ » . (ازمقدمه کتاب )
سنگ و سایه
ناشر : انتشارات ققنوسدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
4.55 €
نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب « من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم » را منتشر کرد که برنده رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و نیز جایزه ادبی اصفهان شد .
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!