سبد خرید

قاب های خالی

ناشر : انتشارات ققنوسدسته: , ,
موجودی: موجود نیست

6.55 

“قاب های خالی” رمانی است از “فهیم عطار” که با فضای امروزی و قابل لمس خود، خواننده را تا آخرین لحظه به ورق زدن کتاب وا می دارد. “پونه” پنج سال پیش زندگی اش را از دست داده اما با مرگ او، زندگی “شهاب” نیز همچون انتظار در باتلاق، از حرکت ایستاده است. نظیر فردی که در باتلاق گیر افتاده، او هم آرام و بی تقلا، حیاتی تهی را تجربه می کند و حتی در صدد کمک گرفتن از بقیه نیست. دوست شهاب او را به روان شناسی که تحصیل کرده ی آمریکاست و سال ها در آن جا زیسته معرفی می کند و نام این روان شناس، “ترنج” است. کم کم ملاقات های شهاب و ترنج، از حالت رسمی فراتر می رود و رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد؛ به نحوی که او دیگر برای ترنج، فقط یک مراجعه کننده ی معمولی نیست. زندگی شهاب نیز بالاخره به معنای جدیدی دست پیدا کرده و هدف آن، تسلای رنج ها و دردهای ترنج، به هر قیمتی است.
“قاب های خالی” به قلم “فهیم عطار”، مملو از داستان زندگی افرادی است که هر کدام قصه ای بیان نشده دارند و در تار و پود حیات شخصی خود، آهسته و بی سر و صدا زندگی می کنند. شخصیت پردازی داستان بسیار قوی بوده و شخصیت ها و رخدادهای قصه حتی در چند دهه ی قبل، به یکدیگر مرتبط هستند و پیوندی نامرئی دارند. آشنایی ترنج و شهاب هر دوی آن ها را متحول می کند و انسان های جدیدی از آنان می سازد. باید دید که سرنوشت این دو انسان جدید در “قاب های خالی” از “فهیم عطار” چطور رقم خواهد خورد…

ناموجود

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: EntGogh263 برچسب: ,

آن روز هم اتاق نیمه تاریک بود و چهره پونه در سایه دلنشینی قرار گرفته بود. نگاهی به دیوارها انداختم. قاب عکس های زیادی به آن ها میخ شده بود. همفری بوگارت که مشتش را زیر چانه حائل کرده بود, میرزاکوچک خان با جنگلی از ریش و مو. چند سال ریش هایش را نتراشید؟.. پنج سال؟؟
رمان «قاب‌های خالی» داستان ثانیه‌های سپری شده اما ثبت نشده زندگی شهاب است که آرزو داشت کسی آن‌ها را به تصویر بکشد و درون قاب بگذارد. شهاب پنج سال در گذشته خود زندانی بود و تمایلی به شکستن در زندانش نداشت تا وقتی که با پزشک معالج خود – ترنج – که او هم به نحوی زندانی است، آشنا می‌شود. این دو نفر راهی سفری می‌شوند که می‌توانست به آزادی هر دو آنها بینجامد اما … .
بدین ترتیب بیمار-شهاب- با پای خود به ملاقات یکی از روانشناسان حاذق سیاتل می‌رود تا زندگی در وجود او دوباره شکل بگیرد. او پنج سال است که هیچگاه نخندیده، حتی گریه هم نکرده است. خصوصیات منحصر به‌فردی دارد. دنیا از دید او تمام نشده بلکه اوست که به پایان راه رسیده است.
«سروکله ترنج پیدا شد و یکراست آمد سراغم. بین آن همه آدم تروتمیز، پیدا کردن مردی با ریش‌های پنج سال نزده، کار دشواری نبود. شده بودم شبیه دیو‌، روبرویم نشست. نور آفتاب می‌تابید به صورتش. بعد از یک سال بالاخره ترنج را در روشنایی می‌دیدم. باز هم موهایش را از پشت بسته بود. بند دلم پاره شد و افتاد یک جای‌دور.»

نوع جلد

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...