لیلا صبوحی خامنه در این کتاب داستانی عاشقانه را با نثری شاعرانه روایت کرده است. از زندگی زنی به نام ناهید گفته است که در یکی از جادههای کوهستانی تبریز در سفر است. او به دیدن مادرش میرود که بیمار شده است و در همین میان از زندگی میگوید. میان گذشته و حال در سفر است.
از زندگی در شهر آشنایی میگوید که در آن به دنیا آمده و بزرگ شده است و به سراغ زندگی جدیدی میرود که برای خودش ساخته است. زندگی که با که تدریس آغاز شده و گره خورده است. ناهید، یا همان خانم معلم قصه، برای درس دادن و درس خواندن از شهرش رفته است. حال که در راه بازگشت به آنجا است با هجوم خاطرات روبهرو میشود و قصهای میآفریند که داستان لطیفی از زندگیاش دارد. زبان ساده و روان داستان نیز به جذابیت آن اضافه کرده است.