داستان از این قرار است که مادر هنگام به دنیا آوردن فرزندش از دنیا میرود و پدر پسر نورسیده را قاتل همسر خود میداند. هرچه پسر بزرگتر میشود، این خانواده دو نفره با مشکلات و بحرانهای بیشتری روبهرو میشود. این داستان با زبانی طنزآلود نوشته شده و هر جا غم و اندوهی وجود دارد، بلافاصله نویسنده با زبان طنزش تلخی آن را از بین میبرد. در این استان ردپایی هم از عقده اودیپ نمودار است.
سلمان امین شناخت بسیار خوبی از محیط اطراف و جامعه و حتی سایر علوم، مثل علوم دینی و روانشناسی دارد که درروند تعریف داستان به خوبی مشهود است.