در چشمهای « سیمونه سوله » چه رازی نهفته بود که ماریانا چنین دلبسته او شده بود . سالها پیش ، هنگامی که سیمونه پسر بچهای بیش نبود در خانه او خدمتکاری میکرد . ماریانا با خانوادهاش آشنایی داشت . خانوادهای فقیر ولی شریف و از نسلی ماندگار . پدر و مادر هر دو بیمار و رنجور و خواهرانش ، دخترانی زیبا که فقط برای رفتن به کلیسا از خانه خارج میشدند و در گوشه تاریکی در نزدیکی محراب ، جایی که خود ماریانا نیز مینشست ، زانو میزدند . « گراتزیا دلددا » اولین نویسنده زنی که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد این بار در چشمهای سیمونه تصویرگر تنهاییهای زنی است که رباینده تنها گنجینهای را که مالک مطلق آن است ، انتظار میکشد . و چه کسی میتواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد ، جز سیمونه ، چشمهای یک راهزن ! « چشمهای سیمونه » داستان راز این چشمهاست .
چشمهای سیمونه
ناشر : انتشارات ققنوسدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
موجود نیست
4.55 €
قسمت هایی از کتاب چشم های سیمونه
تمام روز بعد را نیز راه پیمایی کردند. طرف های غروب به نزدیکی دریا دسیدند. در زیر رشته ای از کوه های خلوت و سیاهرنگ در زمینه سرخ فام آسمان، همانند انبوهی از زغال خاموش شده، دهکده ای به چشم می خورد. خانه های خاکستری رنگ، گویی از گودال هایی تیره رنگ سر بیرون آورده اند، سوراخ هایی همانند غارهای متروک سنگی. خیابان های پر از گردوخاک زردرنگ حالت غم انگیز دهکده را دو چندان کرده بود.کمی آنطرف تر، همه چیز در نیمه تاریکی غروب ، می درخشید.
ناموجود
مقایسهشابک | |
---|---|
مترجم | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!