مجموعه شعر «چند رضایی» چهار دفتر را با عنوانهای «رضای اول. رگزنی»، «رضای دوم. چند رضایی»، «رضای سوم. رگهای مرا بباف» و «رضای چهارم. ویجا» شامل میشود. شعرهای این مجموعه در قالب سپید و اغلب به صورت بلند یا نسبتا بلند سروده شدهاند. در دفتر نخست این مجموعه پنج قطعه شعر، در دفتر دوم و سوم هر یک 15 قطعه شعر و در دفتر چهارم 6 قطعه شعر گنجانده شده است. هر چند این مجموعه با فاصله زمانی حدود 6 سال از دومین دفتر حیرانی به چاپ میرسد، اما فضای شعرهای آن نزدیک به فضای شعرهای همان دفتر دوم شاعر یعنی «آسایشم گاهی روانیست» اند.«به شباهت هم»، «مرگ کهرباییست»، «انفرادیام»، «وهم زیستن»، «حروف خلوت»، «رگهای مرا بباف»، «من، زن، صنوبر»، «آدم برفی»، «بودای زن» و «تنیدن» عنوان برخی از شعرهای این مجموعه اند.
رضا حیرانی در مورد اینکه چرا اسم کتابش چند رضایی است می گوید:
واقعيتش اسم کتاب هایم دستکم تا امروز با همان دو سه شعر ابتدایی کتاب در ذهنم می نشيند و بعد شعرهای آن کتاب را جدا می کنم. برای اسم خيلی به دنبال منطق ویژه ای نيستم شاید این تجربه فردی من باشد که نام کتاب هایم به عنوان بخشی از یک پروژه که به کتاب ختم می شود خيلی سریع به ذهنم می آید و آنقدر قطعيت دارد این نام که هر چقدر هم که بخواهم نمی توانم کنارش بگذارم. انتخاب “چند رضایی” هم همينطور بود. وقتی در سال 84 “آسایشم گاهی روانی ست” منتشر شد در فاصله کوتاهی مطمئن بودم شعرهایی که در حال نوشتنش هستم درمجموعه ای با نام “چند رضایی” جمع خواهند شد. کمااینکه از سال 85 تا اواخر 87 که زمان نوشته شدن شعرهای “چندرضایی هستند” شعرهای دیگری هم بودند که مشخص بود نمی توانند در این کتاب قرار بگيرند. امروز که شش یا هفت سالی از زمان انتخاب این نام گذشته شاید بتوانم بگویم این نام ادای دینی بود به تمام رضاهای درونم. رضاهایی که در لحظه به لحظه ی رضا حيرانی شدنم نقش مستقيم داشته اند. و من همواره تلاش کرده ام به هر کدامشان سهمی در کلماتم بدهم. در دنيایی که به قدر کافی سرکوبمان می کند سرکوب نکردن من های درونم کمترین وظيفه ام بوده که اميدوارم تا حد توانم از پسش بر آمده باشم. هرچند گویا جهان امروز و شرایط کنونی دنيای ما به سمتی ست که قصد اصلی اش سرکوب هویت فردی یا همان من های درونی هر انسان است تا با حذف اینان بتواند از او موجودی آماده پذیرش یکسان شدن با دیگران بسازد