مادرم همواره یک چشمش را از پشت ماهیتابۀ کسادیا به اوضاع کشور میدوخت. او که تورتیلا[۶] را بالا و پایین میانداخت، مواظب سطح عصبانیت پدرم بود، ولی فقط زمانی مداخله میکرد که فکر میکرد پدرم با شنیدن چرندیات مناظرهکنندگان اخبار به حد انفجار رسیده است. تنها در آن وقت بود که میرفت و چند ضربۀ دوستانه به پشت پدرم میزد؛ حرکتی که طی روز هم میکرد. پدرم کمی کسادیا برمیداشت و رنگ کبودش تغییر میکرد؛ دوست داشت همۀ ما را با آن حالش به وحشت بیندازد. درواقع این رنگ تهدیدی بود برای مرگی نکبتبار.
کاش ما هم خانهای داشتیم
ناشر : انتشارات نگاهدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
15.95 €
خوان پابلوویلالوبوس با همان سبک معمول رئاليسم جادويي امريکاي لاتين اوضاع سیاسی مکزیک، تقلب در انتخابات و فساد گسترده را به زبان طنز و در عین حال دردآور روايت میکند. این داستان که بدون شک بخشهایی از آن تخیلی است واقعیت تلخ کشورهای استبدادزده را نشان میدهد. او در این کتاب مبارزۀ طبقاتی را در شهری دورافتاده و جامعهای دیکتاتور زده به تصویر ميکشد.
ماجرا در مکزیک اتفاق میافتد. کشوری که هم بهشت قاچاقچیان و تبهکاران است و هم جهنم مردم.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
مترجم | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!