سبد خرید

کلمات ساده عشق عاشقانه های برتر جهان

ناشر : انتشارات نگاهدسته: , , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

5.25 

عشق، چیزى بس عظیم است؛

خواهى دید

حتى اگر همه‌ى جهان را آتشِ انقلاب فراگیرد

باز جایى در سبزه‌زاران

عاشقان براى گرفتنِ دستانِ یکدیگر

مجالى خواهند یافت…

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه

كسى كه لويى آراگون او را بزرگترين شاعر دنيا مى‌دانست، يعنى يانيس ريتسوس، با اشاره به اشعار ياروسلاو سايفرت نوشت :

و ببين برادرِ من، سرانجام ما آموختيم كه با يكديگر سخن بگوييم

آرام آرام ــ و به‌سادگى.

سايفرت، شعر را تافته‌ى جدا از بافته نمى‌داند. مى‌گويد :

شعر، از روزِ ازل با ماست

همچون عشق

همچون گرسنگى، طاعون و جنگ.

كلماتِ اشعارِ سايفرت اگرچه نهايتِ ظرافت و لطافتِ طبع او را به نمايش مى‌گذارند اما خيال دور شدن از زمينِ زير پاى او و گم شدن در ابرهاى آسمان را ندارند. مثلا در شعرِ سرِ مريمِ باكره، سايفرت پس از توصيفِ حسِّ هجومِ پاييز با آوردنِ الفاظ شاعرانه‌اى همچون: ابريشمِ حضور، حسِّ خفيفِ اندوه يا حتى قطره‌هاى كوچكِ خون، تأكيد مى‌كند : «اين زمانى‌ست كه زخم‌هاى آدمى دردناك‌تر است.» و مصراع‌هاى بعدى را با خيالِ راحت مى‌آورد: «به عيادتِ ولادمير هولان رفتم. بيمار بود. او نزديك لوسانتين سميزى مى‌زيست، درست بالاى رودخانه.» و هيچ اعتنايى ندارد به حيرتِ خواننده‌ى خو گرفته به ابهام و ايهام و كلى‌گويى در شعر كه بى‌اختيار از خود مى‌پرسد: مرا با آدرسِ ولادمير هولان چه‌كار!؟
سايفرت براى همه‌ى جزئيات اهميت قائل است و هيچ چيز را از قلم نمى‌اندازد؛ انگار نه انگار اساتيد و اهل فن، شعر را نيازمند ايجاز و اختصار و رمز و راز دانسته‌اند. در شعرِ «شاعر بودن» به‌عمد، حرّافى مى‌كند: «در كتاب درسىِ كهنه‌اى، چاپِ بنگاهِ انتشاراتى امپريال، به سال مرگ ورشليسكى، فصل شعر و شاعرى را گشودم و سطورى چند خواندم…»

سايفرت خود اعتراف مى‌كند :

گاه اشعار من، به گونه‌اى شرم‌آور

ساده بوده‌اند.

اما ريتسوس براى آن‌ها كه «مى‌توانند لبخند بزنند و بگويند: ما مى‌توانيم در هر ساعت براى شما يكصد شعر از اين دست بسازيم»، جوابِ خاضعانه‌اى دارد :

و اين درست همان چيزى‌ست كه ما مى‌خواهيم

چرا كه ما برادرِ من، براى جدا كردنِ خود از مردم آواز نمى‌خوانيم،

ما مى‌خوانيم تا كه مردم را با هم متّحد كنيم

ما به سخن گفتنِ آرام، در زندان‌ها خو كرده‌ايم، در جلسات،

در اقدامِ مشتركِ مخفى در دورانِ اِشغال،

ما به‌حرف‌هاى‌كوچك‌وصريح‌برفراز ترس‌و بر فراز رنج‌خو كرده‌ايم.

در سال 1984، سايفرت، پاداشِ جستنِ كلماتِ ساده و زيبا را كه به قولِ خودِ او «بسى برتر از جنايت و قساوت» است، با پذيرفتنِ جايزه‌ى نوبل، گرفت. اشعار او به بسيارى از زبان‌ها ترجمه شدند و سايفرت خود در ترجمه‌ى اشعارش به انگليسى با مترجم انگليسى زبان همكارى داشت. دوزبانه بودن متنى كه پيش رو داريد به همين سبب است.

اشعارى كه از ريتسوس در اين‌متن آمده، از شعرِ «ديگِ دودزده» ترجمه‌ى فريدونفرياد است.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...