فریبا وفی
بعد از پایان
12.55 €
قسمت هایی از کتاب بعد از پایان (لذت متن) ناگهان مثل دیوانه ها بلند شد. پتویی آورد رفت زیرش قلنبه شد و پشتش را کرد به من. جوری خودش را پتوپیچ کرد که معلوم نبود سرش کدام طرف است . انگار این جوری بهتر شد. پتو باز بهتر از فاطمه یا سنگ بود. رفتم نزدیک تر. دستم را گذاشتم روی...
پرنده من
8.55 €
جوایز: برندهی دومین دورهی جایزهی ادبی یلدا بهعنوان بهترین رمان1382 تقدیر شده در سومین دورهی مراسم جایزهی مهرگان ادب1382 شایستهی تقدیر در مراسم جایزهی ادبی اصفهان در بخش رمان1382 برندهی جایزهی سومین دورهی بنیاد هوشنگ گلشیری بهعنوان بهترین رمان1382
ترلان
11.75 €
شایستهی تقدیر دومین دورهی جایزهی ادبی اصفهان در بخش رمان1383 برندهی جایزهی ادبی لیبراتور از لیت پروم آلمان 20171396
حتی وقتی میخندیم
7.05 €
همينجاست که بايد مثل يک سرباز کارکشته شليک کنی ولی نه شليک تير که شليک خنده. بايـد بتوانی بخندی. خنـدهی بلند آدم بیغلوغش. بـايد آنقدر خوشدلانه بخندی که بهراحتی او را هم به خنده بياوری. بـايد به خودتان نگاه کنيد و بخنديد با صدای بلند. درسـت در اين لحظه است که خنده میتواند يک فشفشه باشد توی آسمان تاريک و...
رازی در کوچهها
7.55 €
حمیرا بر بالین پدر محتضرش حاضر می شود تا در آخرین لحظه های زندگی همراهش باشد و در همان حال سفری دارد به دوران کودکی و کوچه های کودکی، مادرش ماهرخ و دوست و همبازی اش آذر. کوچه تنگ و باریک است و مناسبات خاص خودش را دارد. ما همراه حمیرا از خانه به کوچه می رویم و زندگی با...
روز دیگر شورا
14.95 €
شورا با عجله خودش را میرساند به اتاقش و منتظر زنگ موبایلش میماند. فکری است که از کی به این روز افتاد. موبایلش حکم اسباببازی را داشت برایش. پرتاش میکرد، گماش میکرد. دیگران پیدایش میکردند میدادند دستش. حالا دستش گم میشود، گوشی گم نمیشود. پایش گم شود، گوشی گم نمیشود. شده کپسول اکسیژن برایش. در انتظار زنگ آن نفسش تنگ...
رویای تبت
13.55 €
برندهی لوح تقدیر هفتمین دورهی جایزهی مهرگان ادب1385 برندهی مشترک ششمین دورهی جایزهی بنیاد هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان سال1385
ماه کامل میشود
5.75 €
قسمت هایی از کتاب ماه کامل می شود (لذت متن) در مثل درهای معمولی باز نشد. شبح عبوسی بازش کرد. آرام اما کامل. انگار می خواست فضای تاریک و خالی زندگی را نشانم بدهد. جوری نگاهم کرد که آن جا بودنم بی معنی ترین کار دنیا به نظر می آمد. از فرزانه گفتم و این که برای کار آمده ام...