رمان «از همان راهی که آمدی برگرد» تمی اجتماعی دارد، داستانی با چهار راوی که حول محور یک داستان که هسته اصلی رمان است هر کدام داستان خودشان را راویت می کنند و در نهایت داستان های تودرتویی در دل داستان اصلی روایت می شود. در واقع تمرکز داستان اصلی حول محور شخصیتی به نام «شیوا» است؛ دختری که در پرورشگاه بزرگ شده و حالا آمده تا برای خودش زندگی کند، شغلی به دست بیاورد و برای خودش جایگاهی پیدا کند. اما آشنایی او با یکی از شخصیت های دیگر رمان سبب می شود که مسیر زندگی اش تغییر کند و در قهقهرایی بی پایان فرو برود. با این حال اتفاقات بعدی متمرکز بر این داستان نیست، چهار راوی، دو مرد و دو زن، هر کدام حرف های خودشان را دارند، آنها زندگیهای متفاوتی دارند، هر کدام از طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوتی هستند و براثر یک اتفاق جایی در مسیر زندگی هم قرار می گیرند.
از همان راهی که آمدی، برگرد
ناشر : نشر چشمهدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپیخفه شدم و تو چشمهای سرخش نگاه کردم. ازخداخواسته بودم که کسی باشد خيالم را راحت کند. اصلاً از ترسِ کارهايی که نمیدانستم چيست، آنطور چارچنگولی مانده بودم تو خودم. فريد همينطور که راه میافتاد پرسيد خانهمان کجاست. آدرس را دادم و تازه متوجه اتاقکِ ماشين شدم. صندلیهای کرمرنگِ راحت، بوی خوبی که معلوم بود از کلاغِ کاغذیِ آويزان از آينه است. طوری حرکت میکرد که آب توی دلم تکان نمیخورد. يادم آمد که نريمان به اين ماشينهای بزرگ يا هر چيزی که خيلی بزرگ بود میگفت گُنگو. چشمهام را بستم تا از تکانهای نرمِ گنگو آرام شوم. وقتی فريد پرسيد: «حالتون خوبه خانوم؟» چشمهام را باز کردم. ماشين با درِ باز ايستاده بود روبهروی درِ خانهمان و فريد با همان چشمهای سرخ منتظر نگاهم میکرد. بوي تندی از جوی زير پایمان بالا میزد و حس عجيبی داشتم. خم شدم به فاصلهی چند انگشت از پاها و کفشهای تازهواکسخوردهی قهوهایرنگ فريد، توی جوي آب عق زدم.
ــ از متن کتاب ــ
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!