کاروانسراها همه سر پا و سالم، اما خالی و متروک. یک نفر آدمیزاد هم دور و بر این کاروانسراها نمیدیدی. حتا درختهایی که توی حیاط این کاروانسراها بود خشکیده بود و حوضها و برکهها هم همه خشک و خالی و بیآب. اما جلوی هر کاروانسرایی یک گلّه سگ سیاه ولو بودند که همین که صدای ماشین به گوششان میخورد، شروع میکردند به واقواق کردن و همین که ماشین میرسید به کاروانسرا و داشت از جلوی کاروانسرا رد میشد، میدویدند دنبال ماشین و صدای واق واق کردنشان تا یکی دو فرسخ دنبال ماشین میآمد و از آن به بعد هم توی گوش مسافرها بود. تا ماشین برسد به کاروانسرای بعدی و سگهای بعدی و صدای واقواق کردنشان.
بهشت و دوزخ
ناشر : نشر مرکزدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
4.95 €
این کتاب مرور مختصری بر زندگی دکتر محمد مصدق است. این داستان به روزهای تبعید دکتر مصدق از تیرماه تا آذرماه سال 1319 برمی گردد. راوی داستان دختر نوجوان دکتر مصدق است که شاهد تمامی وقایعی که در آن زمان می افتد، است.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!