سریوژا چندان روبراه نبود. در خانه ساکت و آرام بود، ولی همین که پا از خانه بیرون میگذاشت، بداخلاق و عصبی میشد. با کوچکترین ناملایمتی به خانه برمیگشت و تانیا هم با حفظ فاصله دنبالش راه میافتاد. همیشه نگرانش بود. مردم حیرتزده به آنها نگاه میکردند و مثل مادر سریوژا در تعجب بودند که این دختر زیبا چه چیز در این جوان لنگ بیریخت پیدا کرده است. سریوژا از این نگاهها به خشم میآمد. زیبایی زنش مانعی برای دوست داشتنش شده بود و سریوژا از این زیبایی متنفر بود و فقط موقعی که تانیا گریه میکرد از او خوشش میآمد: پلکهایش زود ورم میکرد و پرههای دماغش قرمز میشد و گوشههای لبش پایین میافتادند ولی در حال گریه کردن هم او باز شبیه سیمون سنیوره، بازیگر مشهور، میشد.
زیبا
ناشر : نشر ثالثدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپی
موجودی:
2 موجود در انبار
9.55 €
منتقدان، آثار لودمیا اولیتسکایا را نمایشی از ظریف ترین و پنهانی ترین احساس های طبیعی انسان می دانند و توجه عمیق او را به جزییات زندگی انسان می ستایند.
این کتاب از زبان روسی به فارسی ترجمه شده است.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
مترجم | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!