سبد خرید

چیدن یال اسب وحشی

ناشر : انتشارات مرواریددسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

5.95 

قسمت هایی از کتاب چیدن یال اسب وحشی (لذت متن)
ما پنج نفر بودیم. همه با هم، عصر جمعه ی آخر دی ماه، از زندان گنبد ازاد شدیم. ولی فقط نیم ساعت بعد از آزادی، فقط من زنده مانده بودم. از زندان پیاده راه افتاده بودیم سمت شهر. جاده ی زندان اختصاصی نبود ولی هیچ ماشینی از آن ازراف رد نمی شد. من دورتر از بقیه توی علف ها راه می رفتم و…

2 عدد در انبار

تعداد:

به اشتراک گذاشتن

Email
مقایسه
شناسه محصول: NashMark031 برچسب: ,

برف گرفته بود. حلقه‌ی کوچکی را که آچارها را کنار هم نگه می‌داشت باز کرد. آچارها را یکی یکی پرت کرد توی برف‌ها. خنده‌اش گرفت. نامه‌ی بازنشستگی‌اش را از جیبش در آورد. فندکش را گرفت زیرش و کاغذ آتش گرفته را ول کرد توی هوا. بعد گشت و از توی جیب کاپشنش کارت ملی و کارت شناسـایی راه آهـن و شناسـنامـه‌اش را در آورد. فنـدک زد. دود می‌کردند. وقتی شعله دستش را سوزاند، مدارکش را توی هوا ول کرد. چند قدم دیگر رفت. ایستاد. به آرمِ راه آهن روی آستین‌های کاپشنش نگاه کرد. کاپشن را در آورد. پرت کرد روی برف‌ها. نشست و فندکش را گرفت زیر کاپشن و نگه داشت. سوختن انگشتش را روی لبه‌ی فلزی فندک تحمل کرد تا پارچه آتش گرفت. ایستاد به تماشای سوختنش. چشمش افتاد به کفش‌های کار زمختش. آنها را هم درآورد و انداخت توی آتش لباس.

نوع جلد

قطع

شابک

تعداد صفحات

موضوع

,

وزن

نويسنده/نويسندگان

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...