راوی داستان گفت و گو ها، به قلم نویسنده ی پرکار آرژانتینی، سزار آیرا، مردی است که پس از عادت کردن به گفت و گوی طولانی روزمره در کافه به همراه دوستانش، حس تحسین عمیق و تند و تیزی برای مکالمه و خاطرات پیدا کرده است. بعد از این گفت و گو ها و زمانی که در اوقات فراغت خودش به سر می برد، ریتم پر پیچ و خم صحبت ها را به خاطر آورده و جریان مکالمات را طور دیگری در نظر می آورد. او به این می اندیشد که چطور مکالمات و خاطرات مکالمات با دیگر یادواره ها هم پوشانی پیدا می کنند و جریانی از آگاهی ایجاد می کنند، که مرزهای بین افکار یک شخص با اندیشه های شخص دیگر را از میان بر می دارد. نوعی پژواک از صحبت ها و افکار که نهایتا مشخص نیست هر کس چه گفته و موضع چه کسی در طول زمان تغییرات جزئی داشته و چطور حساسیت ها با هم مخلوط شده اند.
بنابراین گفت و گو ها، داستانی هایی را در دل داستان های دیگر شامل می شود. مرد بازنشسته ای که ساعت ها با رفیقش در کافه حرف زده، بار دیگر این مکالمات را در ذهنش تکرار می کند و این بار بر زوایای دیگری از آن متمرکز شده و مثلا به حالات چهره ی دوستش می اندیشد. کتاب یک مکالمه ی خاص را پوشش می دهد که درباره ی فیلمی است که دو رفیق در تلویزیون تماشا کردند. اما هر کدام از آن ها فیلم را نصفه و نیمه دیده اند. بنابراین در این مکالمه تکه های مفقود و خطوط داستانی موازی و فرضیات قصه به خوبی ظاهر می شود. هر کدام از مردها نقطه نظر متقابلی دارند و راجع به برداشت های خود بحث می کنند و آیرا با این شیوه، انواع و اقسام چرخش و پیچیدگی ها را در این داستان مفرح و خنده دار می آفریند.
گفتوگوها
ناشر : نشر آگهدسته: داستان و رمان, کتاب, نسخه چاپیسزار آيرا متولد 1949 در جنوب ايالت بوئنسآيرس است. او، که گوهر پنهان ادبيات آرژانتين نام گرفته، در نگارش رمان و نمايشنامه پرکار است و پرشمار مقاله و نقد در روزنامهها و مجلات تحرير کرده، و دستي توانا هم در ترجمه دارد. گفتوگوها روايت جذابي است از يادآوري شبانهي مکالمات روزانه، و تفسير و تأويل و بازآرايي آنها. در اين رمانِ کوتاه و گيرا، شيوهي روايي آيرا متنوع، چندلايه، حکايتگون، درنگبرانگيز و بديع است. گفتوگوها از نسخهي اسپانيايي آن به ترجمهي فارسي درآمده است. زن و مردِ همراه موي و ريش ژوليده داشتند و مانند غارنشينان لباس پوشيده بودند و ديگري، همسان زن، چنان به سر و لباساش رسيده بود که گفتي به ضيافتي در سفارت فرانسه ميرود. اين تصوير اندکي سورئاليستي بود و چندان شرحوبسطاش نداشته بودند و از همين روي در حافظه نقش ميبست. از اين گذشته خوب به يادش داشتم زيرا فشار مثانه ناگزيرم کرده بود که به مستراح بروم و نخستين تصويري بود که پس از بيرونآمدن از مستراح ديدم.
2 عدد در انبار
مقایسهنوع جلد | |
---|---|
قطع | |
شابک | |
تعداد صفحات | |
موضوع | |
مترجم | |
وزن | |
نويسنده/نويسندگان |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!