بیشتر بخوانید" /> بیشتر بخوانید"> بیشتر بخوانید">

سبد خرید

نمایش 61–72 از 552 نتیجه

0 out of 5

این هیولا تو را دوست دارد

6.95 
این هیولا تو را دوست دارد یک رمان غافلگیرکننده است. لیلی مجیدی نویسنده ی جوان این رمان از زنی نوشته که در خانه ای کوچک دچار ماجراهایی بزرگ می شود.بیشتر بخوانید
0 out of 5

این‌جا باران صدا ندارد

4.95 
اين‌بار صابون جامد را برداشت و با دقت بين انگشت‌ها و پشت‌و‌روي دست‌هايش را شست. هر چه تلاش مي‌کرد گفت‌وگوي تلفني شيرين را از ذهنش خارج کند، کمتر موفق مي‌شد و جزئيات بيشتري از آن در ذهنش شکل مي‌گرفت. شيرينِ ذهنش مي‌گفت: «الان خوابه... حالا مي‌آم مي‌بينمت... نه بابا اون که حاليش نيست...» شيرينِ ذهنش با يک چشم او را...
0 out of 5

بئاتریس و ویرژیل

4.95 
تاکسیدرمیست برای لحظه ای دیگر به رهگذرها نگاه کرد، بعد نگاهش را چرخاند سمت هنری و یک آن به طور کامل روی چهره اش تمرکز کرد؛ یک جور خیرگی حیوانی در نگاهش بود، یک جور خیرگی حیوانی. همان طور که تاکسیدرمیست با چشم های خیره اش صورت او را سوراخ می کرد، یک فکر ساده به ذهن هنری خطور کرد:...
0 out of 5

باران بمبئی

12.25 
باران بمبئی چهارمین اثر داستانی پیام یزدانجو است. یزدانجو که سال‌هاست دغدغه‌های جدی در حوزه‌ی ساختار، روایت و بداعت داستانی دارد از نویسندگان تجربی ادبیاتِ ایران محسوب می‌شود. یزدانجو چندینبیشتر بخوانید
0 out of 5

باران در مترو

4.25 
باران در مترو سومین کتاب داستانی مهدی افروزمنش است. او پیش از این کتاب، رمان های تاول و سالتو را منتشر کرده است. دو رمانی که توجه مخاطبان زیادی را جلب کرد. باران در مترو چهار داستان با فضاهایی متفاوت دارد که همگی حول مفهوم «خشونت» می گردند. افروزمنش، که دغدغه نوشتن از جریان خاصی از آدم های اهل خشونت...
0 out of 5

باران سیاه

10.55 
ماسوجی ایبوسه (15 فوریه 1898 - 10 ژوئیه 1993) نویسنده ژاپنی بود. برجسته ترین اثر او رمان باران سیاه است.او در یک خانواده صاحب زمین در روستای کامو ، که اکنون بخشی از فوکویاما هیروشیما است ، به دنیا آمد.در امتحان ورودی خود در مدرسه راهنمایی هیروشیما ناکام ماند اما در سال 1911 در مدرسه راهنمایی فوکویاما پذیرش گرفت. مدرسه...
0 out of 5

بارون درخت‌نشین

16.95 
می کوشیدم بدانم حال کسی که در چند قدمی ام، چیزی جز شب در پیرامون خود ندارد و دستخوش باد و آن آواهاست، چگونه است؛ کسی که هیچ یار آشنایی جز تنه ی درختی ندارد که در دهلیزهای بی شمار آن سوی پوست زبرش، حشره ها در پیله های خود نهفته اند.
0 out of 5

بازی بی‌گناهان

5.95 
اسم من خوان مانوئل گالوان است، قاضی هستم. البته فعلا. مسیرم را مثل بقیه با دادن حکم های تند و تیز باز کردم اما بالاخره پذیرفتم که چیزها همان طورند که هستند و نمی شود عوض شان کرد. حالا فقط گه گاه یک جرقه ی عصیان یا بی صبری فوری که بخواهد مسیر روزمره ای را که به سوی هیچ...
0 out of 5

بازی‌های مردانه

7.75 
مازیار بالاخره سرش را بالا آورد. سعی کرد از آینه پشت‌سرش را ببیند. «درست بنشین. من می‌بینم. کسی پشت‌سرمان نیست.» «اگر برسد کل ماشین را هم خُرد می‌کند ها!» مثل بچه‌ها با دو دستش پشتی صندلی را گرفته بود و انگار بخواهد اسبی را به تاخت درآورد بالاوپایین می‌شد. مازیار فکر کرد بیشتر از حس نجات دادن یک قربانی، احساس...
0 out of 5

باشگاه مشت‌زنی

12.95 
من دلم نمی خواست بزنمش ولی تایلر قانعم کرد. گفت که دوست ندارد بدون زخم بمیرد و اینکه دیگر از تماشای مشت زنی حرفه ای ها خسته شده و دوست دارد بیشتر درباره ی خودش بداند.
0 out of 5

باغ سیب، باران و چند داستان دیگر

11.55 
کتاب «باغ سیب باران و چند داستان دیگر» در بر گیرنده ی پانزده داستان بلند و پنج داستان کوتاه از ۱۵ نویسنده ی ارمنی است. هدف کتاب آن است کهبیشتر بخوانید
0 out of 5

بانو آئویی

4.55 
داستان بانو آئویی داستانی پر از وهم و خیال درباره عشقی قدیمی و رابطه‌اش با مرگ یک انسان است.
در حال بارگذاری ...